سکس میا خلیفه دخترای حشری از تو دیوار کیر پیدا کردن
سکس میا خلیفه داشتم دیوونه میشدم دیگه ، هی تو این فکر بودم که اینو چه جوری بکنمش که یه فکری به سرم زد گفتم یا جواب میده یا نمیده ، فرداش سریع بهش زنگ زدم و قرار گذاشتم بعد از بعد از ظهر گفت بعد از اتمام کارم بیا دنبالم منم رفتم دنبالش دوباره با ماشین یک ساعتی بود دور زدیم خودم رفتم جای خلوت که کسی نباشه بعد بهش گفتم کی قراره ازدواج کنی گفت تا یه چند وقت دیگه ملوم میشه منم سریع اون ترفندی که تو ذهنم اومده بود رو به کار بردم گفتم ببین مریم من میدونم تو چه جور ادمی هستی میدونم ادم مذهبی هستی و دستت به هیچ پسری نخورده ولی بدون من خیلی دوس داشتم برای سکس میا خلیفه بک بارم که شده جای شوهرت باشم گفت ینی چی گفتم تو که میخوای ت
از عقب داد خون میاد
صبح ساعت 6 زدم جاده اول خواستم با خطی برم بعد پشیمون شدم گفتم شمال بدون ماشین نمیشه حال نمیده خلاصه ساعت 12 رسیدم رامسر ویلا خودمون یه ناهاری خریدم از بیرون دوش گرفتم بعد خوابیدم تا عصری رفتم شب بیرون چندتا چیز خرید کردم اومدم خونه چند روزی کارم خرید و گشتن تو ساحل و قایق سواری بود که چون تنها بودم خسته شدم گفتم برم سمت کوه روز پنجم بود رفتم سمت ییلاق بعد چند ساعت رانندگی و چند جا ادرس گرفتن یه جای خوب گیر اوردم یه روستا بود سمت کوه که دریا مشخص بود خلاصه یه خونه گیر اوروم.روزی 200 میگفت خلاصه دوزی 170 راضی شد بده صاحبخونه یه خانم سکس میا خلیفه روستایی بود منم رفتم داخل و تمیز بود یکم.وسیله گرفتم.روزا تا نزدیک ظهر میخابیوم و عصری میرفتم سمت جنگل و کوه پیاده روری و کوه نوردی نزدیک غروب باز خونه و باز خواب و فرداش همینطور تو این مدت که میرفتم کوه پیمایی یه عده ماست و پنیر و کره و سبزی و میوه محلی واسه فروش میاوردن من یه بار از یه پسر نوجوون 17 یا 18 ساله خرید کردم هرروز میدیدمش نگاهش مشخص بود که طور خاصی هست منم اعتنا نمیکردم کارش به جایی رسید که بساطش رو میداد دست کس دیگه دنبال من راه میوفتاد اون منطقه خیلیا میومدن واسه پیاده روی هوای خوب و منظره قشنگی داشت از خودم بگم قد 175 وزن 68 و رنگ سفید مو مشکی پشت سرم.شروع میکرد حرف گرفتنم منم میدیدم حرفاش زننده نیست گاهی جواب میدادم اینجا خونه دارین یا با خانواده اوندین فامیل دیه بارارین یا نه منم سکس میا خلیفه الکی میگفتم با خانواده اومدیم یه بار پرسید از محصولاتم راضی بودی گفتم هنوز نخوردم گفتم من دنبال عسل 100 درصد طبیعی هستم اینا که شما دارین شکرن گفت گیر میارم واسط ببر ازمایشگاه بعد پول بده گفتم.باشه به همین بهونه شماره گرفت که پیدا کرد خبرم بده خلاصه
شب اومد تل و معرفی کرد عکس عسل فرستاد فرداش گرفتم ازش ولی پولش رو کلا بهش دادم اصرار کرد ببر ازمایش کن گفتم دلت خوشه ها کی وقت داره عسلشم بد نبود ولی دیگه 100 درصد نبود کیلویی 150 که یه شونه شد 350 کار نداریم دیگه به بهونه های مختلف پیام.میداد و ابراز علاقه و دوست دارم و از این چور مزخرفات که گفتم سنت بهم نمیخوره اهل دوستی سکس میا خلیفه هم نیستم و امثال تو هم واسم پادویی میکنن که ناراحت شد باز پیام میداد بلاکش کردم از شماره دیگه اومد تا زد به سیم اخر عکس سکسی و گیف سکسی و فیلم میفرستاد منم رو فیلم حساسم و حشرم میزنه بالا اینم بگم.فقط زمان دانشجویی 2 بار فقط از لاپا به یه پسره داده بودم.و بعدش اصلا تجربه نداشتم و فقط تو این سالها هر وقت هوس میکردم خود ارضایی میکردم چوچولم رو مالش میدادم ارضا میشدم
کونم اومد بالا چند بار پشت سر هم زد کونم
دخترای حشری از تو دیوار کیر پیدا کردن
سکس
کاری نداریم اون هرروز عکس و فیلم میفرستاد منم داغ میشدم.نهایتا خودارضایی میکردم که دوستم بهم زنگ زد حالم رو بپرسه گفت چرا اعصابت داغونه قضیه رو بهش گفتم کامل گفت اخه احمق تو نمیدونی اون بچه که هست هیچ داهاتی هم هست جنبه نداره چرا شماره دادی بهش اخرش هم به شوخی گفت بابا کی به کیه اون که تو رو نمیشناسه بده بهش یه حالی هم بکن.بعد بیا سکس میا خلیفه تهران که فحشش گرفتم اونم خندید و قطع کرد شب دوباره عکس و فیلم.میداد که رفتم تو فکر که بدم نمیگفت من که مجردم اینجام که کسی من رو نمیشناخت نهایت یه بار حال کنم فقط ببینم حال کردن چه جوریه بعدم اومدم تهران شمارم رو خاموش میکنم.یه شماره دیگه میگیرم چون.سنم زیاد بود و تجربه سکس نداشتم اون دوبارم فقط از رو لاپا بود زمان.19 یا 20 سالگیم این شد که به پیاماش کم کم جواب دادم و راضی شدم با هم.باشیم ولی تو خونه خودم بهش گفتم 5 میتونی بیای خیلی استرس داشتم از استرس ناهار نتونستم بخورم فقط هی دستشوییم میگرفت از استرس تا زنگ زد 5 گفت پشت درم در باز کردم از لای در نگاه کردم یه شلوار جین معمولی با تیشرت ابی تنش بود رسید به پله خودم رفتم داخل در باز گزاشتم اومد پشت در گفت اجازه هست گفتم بیا تو اومد در رو بست گلوم خشک شد رفتم.
اشپزخونه اب خوردم نشست رو کاناپه تو حال از تو اوپن نگاش میکردم.لبخند میزد گفت خوبی سر تکون دادم گفتم. سکس میا خلیفه اره گفت یه ابم واسه من بیار اگه زحمت نیست بردم پا شد لیوان گرفت خورد یکم.کوتاه تر از من بود سبزه بود لاغر اودکلن هم نزده بود بی مقدمه بدون هیچ حرفی بعد خوردن اب بغلم کرد تازه ترسم زیاد شد پشیمون شدم گفتم.ای کاش باز خودارضایی میکروم ولی دیگه دیر بود محکم.بقلم کرد اروم.بوسم میکرد گونه و گردنم و میلیسید اروم.باسنم رو ماساژ میداد کم.کم.اومد سینم.سینم.رو مالید تیشرتم رو انی داد بالا شروع به خوردن سینم از روسوتین کرد بندش روباز کرد بقیه تیشرتم رو از سرم کشید بیرون سینم تو حلقش بود میمکید با فشاراش کشیده شدم.سمت دیوار چسبیدم.به دیوار راه فرار نبود با ولع تمام میخورد سینم.روانقدر خورد که قرمز شدن کم کم شل شدم داشتم لذت میبردم تو همون حال زبونش رو کشید رو نافم و نشست دکمه شلوارم رو باز کرد از دوشورت کسم رو مالید خیس کردم خودم رو کشید پایبن شورتم.
میا خلیفه کص حشری فیلم حشری عکس های سکسی ایرانی رقص سکسی ایرانی لایو سکسی ایرانی سکسی ایرانی جدید کلیپ سکسی لزبین دانلود کلیپ سکسی ایرانی کلیپ سکسی ایرانی جدید