انجمن سکسی این کوس تنگ هم آب میپاچه دختر آسیایی همسایه اومد دم در که

0 views

انجمن سکسی این کوس تنگ هم آب میپاچه

انجمن سکسی آیدا هم زیره پاهای بیتا داشت دست و پا میزد و به بیتا فحش میداد.بیتا پاش رو از روی دهنه آیدا برداشت و گفت:هنوز برات دارم!بعد راهش رو کشید و رفت!من در رو وا کردم و اومدم توی هال.آیدا گفت:تو هم تا اتفاقی میفته سریع فرار کن برو توی اتاق قایم شو!!!!!زنت رو داره میگایه تو جلو نمیایی؟گفتم این ماجرا زنونه هست و به من هیچ ربطی نداره انجمن سکسی آیدا گفت پس دیگه حق نداری توی اتاق بمونی.من هنوز کلی کار با این ها دارم!گفتم من دوست دارم توی اتاق بمونم و میمونم!آیدا گفت:هر غلطی دوست داری

شرتشو کشیدم کنار در حدی که اون کلوچه ی کوچیک و ورم کرده اش پیدا شه! و رئیس و که بادکرده بود و مث چماق عَلم شده بود کشیدم رو لبه های لیز و لزجش! یکم وول میخورد زیرم و گاهی اسممو به زبون میاورد که منم در جوابش میگفتم جانِ حسام! همینکه میخواستم فرو کنم هیکلشو از زیرم کشید کنار و برم گردوند! انگشت اشاره شو جلو چشمای گیجم تکون داد و گفت- نچ نچ! میونبر نداشتیم! سرشو آورد کنار گوشم و زمزمه کرد- درش بیار واسم! مسیر طولانیه. یکم خودشو روم کشید بالا و در این حین خودشو مالوند به رئیس شق و ضایع شده ام! با خشونت پهلوهاشو گرفتم و پرتش کردم رو تخت و سرمو بردم سمت اون قسمتی که انجمن سکسی هنوز پوشیده بود! موهامو چنگ زد و گفت آروم باش کوچولو! و ساق پاهاشو دور گردنم چفت کرد اینطوری که با اعتماد به نفس گاهی اوقات کنترل و دستش میگرفت دوست داشتم… آروم آروم با دندونم گره کنار لگنشو باز کردم و بعد نوک بینیمو چند بار مالوندم زیر نافش و اونم دستشو کشید رو موهام. معلوم بود هیجان داره و خودشو کنترل میکنه که کار اضافی نکنه .چند تا بوسه روی غنچه ی مرطوب رزش زدم و بگی نگی نوک زبونم با نوک قله ی کوچیکش برخورد کرد و طعم خاویارِ گرونشو چشیدم! نفسشو رها کرد و دستشو تو موهام بیشتر فشار داد. شست دستام پهلوهاشو آروم نوازش میکرد به مرحله ای رسید که با پنجه هاش موهامو میکشید بالا که یعنی بسه!اومدم روشو و لبای نه چندان چسبناکمو رسوندم به لباش! با ورود آلتم تو شکاف اون رز خوشرنگ، زیر شکمم ازونهمه تنگی و گرم و لیزی از سرخوشی تیر کشید و کنار گوشش گفتم -طعم خوبی داری. ناخودآگاه کمر میزدم و حواسم بود که هیکلم نیافته روش! چند بار مالوندم زیر نافش و نزدیکاش بود که بیاد! کمرمو سفت چسبید و همونطور که سرم تو حجم موهاش بود شنیدم که گفت- حسن! یکهو شل شدم انجمن سکسی و انگار هرچی تو کمرم بود برگشت! وقتی از شدت ارگاسم ناخناشو تو پهلوم میفشرد من به این فکر میکردم که درست شنیدم؟! حالا با دیدنش تو جشن عروسی خواهرش سمانه مطمئن شده بودم که پونه اتفاقی نمیگفت حسن! تنها پسر عموی پونه که خواستگارش هم بوده و با شنیدن خبر عقدمون ایران رو به مقصد ترکیه ترک کرده بود حالا برگشته بود واسه عروسی خواهرش! به خودم اومدم دیدم یه بسته رو تموم کردم و دارم رو پشت بوم یخ میزنم از سرما! برگشتم تو اتاق . پونه خواب بود اما همینکه دراز کشیدم گفت ترک کرده بودی. صداش خش داشت .چیزی نگفتم دوباره گفت قسم میخورم دوستت دارم! پوزخند عصبی زدم و باز چیزی نگفتم. دستش که واسم رو شده بود ، حالا که دلیل اصراراش به سبیل گذاشتن و میدیدم اینکه حسن بجای من گاهی وسط سکسمون بود حالا یادش افتاده دوسم داره انجمن سکسی دوباره گفت- دلیل اینکه ردش کردم این بود که اونم مینور بود. – قبلا چیز دیگه ای میگفتی – قبلا بحث زندگیم نبود ، من همیشه دلم میخواست با مردی ازدواج کنم که سبیل میذاره!. حسن خیلی قبل تر ازینکه تو رو ببینم ، عشقشو به من ابراز میکرد ولی جدی نمیگرفتمش! اون موقع ها وقتی حسن فهمید مدام سبیل میذاشت از کشوی عسلی یه اسپری درآورد تو دهنش چند پاف زد و ادامه داد- رو دیوار داخلی کمد دیواریم عکسای نیکول مت چسبیده بود ، سمانه دیده بودشون و به حسن گفته بود من عاشق سیکس پکم! منم جدی نمیگرفتمش ولی هرچند روز یه مکمل جدید میخرید عمو هرجا مینشست میگفت پونه عروس منه! یه روز دیدم بخاطر من رفته کلاس گیتار یه روز بخاطر من میرفت خوش نویسی. کم کم بهش علاقه مند شدم خس خس میکرد صداش و دوباره اسپری استفاده کرد – تا اینکه تو رو انجمن سکسی دیدم تو شرکت! ولی ما تازه آزمایش داده بودیم و منتظر جوابش بودیم جواب که اومد راحت شدم! چون جفتمون مینور بودیم واسه بچه دار شدن به مشکل میخوردیم البته میگفتن با دستکاری ژنتیکی درست میشه ولی همه چیز پنجاه پنجاه بود و منی که دلم پیش تو بود! اگه یبار خودمو راضی میکردم به چشم شوهر ببینمش بارها خودمو تو آغوش تو تصور میکردم که نازم میکنی و نیاز میشم دیگه نه سبیل داشتن واسم مهم بود نه سیکس پک! تو شده بودی کعبه و تو خیالم دورت میگشتم! میگی باید تکلیف زندگیمون معلوم شه چون من انجمن سکسی هوایی شدم؟ شک داری به وفاداریم؟ باشه همین فردا میرم خونه پدرم ، فکر میکنم باید فکر کنیم هردومون! فردا وقتی از خواب بیدار شدم ازینکه پونه پیشم نبود تعجب کردم. فکر نمیکردم واقعا بره! ولی خب هردومون به زمان نیاز داشتیم. یکی دو تا از شکلات های رو میز خوردم و آماده شدم برم سرکار.. یه نامه کنار سوئیچم رو کنسول بود. بازش کردم دستخط پونه میگفت :« همونطور که گفتی برای ادامه این زندگی باید فکر کنم چرا که حس میکنم نفرین سحر گرفته منو سحر پاکنژاد انجمن سکسی . همونکه قبل از ازدواجمون باهاش خوابیده بودی و مجبورش کردی سقط کنه! بهت نگفته بودم! همکلاسیم بود و البته.

سکس مامان پسر

انجمن لوتی اوا آدامز سکسی عمو جانی سکس تنگ سکس اتفاقی کلیپ سکس دختر ایرانی کلیپ سکسی شهوانی کلیپ سکسی کوتاه کلیپ لز کلیپ کوتاه سکسی كليپ سكسي