داستان سکسی تصویری مثل بقیه داستان های تصویری سکسی که مربوط به پسر و مامانه
داستان سکسی تصویری اینجا هم پسره داره خودارضایی (جلق) میکنه که یهو مامانش سر میرسه و باهم سکس می کنن. در ادامه داستان تصویری سکسی مامان بهتر میدونه 1 مادره ناراحته.
از کاری که با پسرش کرده ولی باز حشرش میزنه بالا و میره واسه سکس بعدی. با هم خندیدیمو شروع کردیم از هم لب گرفتن منم دیگه طاقت نداشتم کیرشو گرفتم دستم شروع کردم سکس زیبا .
باهاش بازی کردن چقد سفت بود میخواستم بخورمش اما حسام نذاشت گفت کونتو میخوام منم کونمو گرفتم سمتش نمیدونستم باید اینقد درد داشته باشه اینو وقتی فهمیدم که کیرشو.
تف مالید گذاشت رو سوراخ کونم یکم که فشارش داد انگار داشتم از وسط نصف میشدم یه جیق بلندی زدم که جلو دهنمو گرفت دستشو برداشتم از رو دهنم گفتم درش بیار اونم.
درش آورد رفت دنبال ژل بگرده منم با کسم داشتم ور میرفتم یکم آبم اومد حسام گفت ایندفعه دیگه قول میدم درد نداشته باشه منم سریع رو شکمم خوابیدمو کونمو گرفتم بالا داستان سکسی تصویری.
بعد ولو شد رو تخت منم رفتم که دوباره بسازمش چون من ارضا نشده بودم سینه هامو به کیرش میمالیدم که کیرش دوباره راست شد بلندم کرد رو کمرم خوابوند.
منو انگار فهمیده که منم دلم میخواد ارضا شم با دستش شروع کرد کسمو مالوندن(انگار قبلا هم با سکس کرده) که خیلی زود آبم اومد جیغ کوتاهی زدمو بیحال افتادم سکس جدید ایرانی.
اونم اومد خوابید رو من هی لبامو میبوسیدو سینه هامو فشار میداد نیمساعت از رفتن مامانم میگذشت که تلفنم زنگ خورد مامانم بود گفت به حسام بگم بره واسه شام .
نو ن بخره باهم رفتیم حموم اونجا هم از کون منو گایید آبشو خالی کرد رو کمرم داستان سکسی تصویری، ازون موقع به بعد هر فرصتی که گیرمون.
میومد باهم سکس میکردیم،الان حسام تو دانشگاه آزاد تو اصفهان قبول شده منم میخوام همونجا قبول شم برم پیشش که خیلی وقته باش سکس نکردم،
خودت رو به اون راه نزن.من قضیه پریا رو میگم
خوبم میدونم که عمدا نخواستی تا من بفهمم و ازم پنهان کردی!! -خوبه حالا چرا الکی شلوغش میکنی؟؟حق داشتم که نخوام بدونی.خودتم میدونی واسه چی ازت مخفی کردم.
پس کشش نده و از من حساب نپرس فهمیدی؟؟من مادرتم خیر و صلاح تو رو بهتر میفهمم… عصبانی شدم و صدام رو بلند تر کردم…
-مامانِ من دیوونه شدی؟؟یعنی چی این حرفا؟؟مگه من بچه م که تو بخوای واسم تصمیم بگیری؟هااا؟؟
-صداتو واسه من بلند نکن.توقع داشتی بزارم بری ته مونده های بقیه رو جمع کنی یا بچه ی مردم رو بزرگ کنی؟؟
-ماااامااااان بیشتر از این عصبانیم نکن.ما داریم تو قرن بیست و یک زندگی میکنیم اونوقت تو این حرفای زشت و زننده رو میزنی؟؟خجالت نمیکشی؟؟؟
اون از قبلا که گذاشتی عشق زندگیم رو ازم بگیرن و حتی یه قدم واسم بر نداشتی اینم از وضعیت الان که خودت رفتی با دایی حرف زدیو خودتون بریدین و دوختین قرار عقد گذاشتین واسه من!!
من دقیقا چی ام؟؟حیوون دست آموز شما که باید صاحبم واسم تصمیم بگیره؟؟
با حال خراب از خونه زدم بیرون.نا خود آگاه خودم رو تو محل خاطره ها و روزای خوبم پیدا کردم.جایی که اولین قرارم رو با اولین عشقم گذاشتم لیسیدن کوس.
پارک نزدیک خونه ی بابای پریا.دیر وقت بود و پارک خلوتِ خلوتِ!!!.وقتی وارد شدم با صحنه ای مواجه شدم که نمیتونستم واقعی یا رویا بودنش رو تشخیص بدم…
پریا با چشمای بسته آروم تاب میخورد و سرش رو تکیه داده بود به زنجیر تاپ
دوست داشتم بدون اینکه منو ببینه فقط بشینم و تماشاش کنم… نزدیک تر رفتم و سرفه کردم.
-اووهووم.!!!!
چون توی حال و هوای خودش بود یه مرتبه ترسید و از جاش بلند شد…
-نترس!!چیزی نیس.لطفا بشین.منم محمد!!
-تو؟؟؟این موقع شب اینجا چیکار میکنی محمد؟؟؟
-اگه ناراحت نمیشی منم همین سوال رو ازت دارم…
-نه ناراحت نمیشم.من هر وقت که زیاد حالم خوب نیست میام اینجا.فضای اینجا آرومم میکنه.خب حالا تو بگو
-من؟!!!راستش من خیلی وقته اینجا نیومدم و چه باورت بشه یا نه خودمم نمیدونم چطوری اومدم اینجا.میتونم منم بشینم؟؟؟
این چه حرفیه!!!معلومه که میتونی…
-توی تاب کناریش نشستم…
-انگار دیگه واسه من خیلی کوچیک شده.ولی خب اشکال نداره یه جوری جا میدم خودمو…
چند لحظه ای سکوت کردیم تا اینکه من سرم رو بالا بردم و اطراف رو نگاه کردم…
ازم پرسید ببینم دنبال چیزی میگردی؟؟؟
آره!دارم دنبال اسمم میگردم که روی میله نوشتم.میخوام ببینم هنوزم هست…
من یه پسرخاله اسمش حسام كه بعضي وقتها مياد خونمون داستان سکسی تصویری
سلام من اسمم فرشته است و من الآن ١٩ سال دارم، هر بار كه داخل خونه تنها ميشيم حتي واسه يه دقيقه از فرصت استفاده ميكنه و مياد با من ور ميره همش لبامو.
ميخوره و سينه هامو ميماله البته تا اون موقع حتي يك بار هم سكس نداشتيم حتي لخت همو نديده بوديم داستان سکسی تصویری، اين داستان ماله اولين سكسمونه.
كه دو سال قبل اتفاق افتاد،اينم بگم پسرخالم ۲۱ سالشه كه اون موقع ١٩ ساله بود و اسمشم حسام یکمي هم توپوله.
اون موقع امتحاناته نهايي داشتم يادمه امتحان فيزيك بود كه حسابي گند زده بودم خيلي خسته و عصبي از سرجلسه امتحان اومدم خونه همين كه امير رو ديدم.
كل ماجراي شاهكارم تو امتحان يادم رفت امير هميشه و هر جا با من ور ميرفت انگولم میکرد لوپمو گاز میگرفت داستان سکسی تصویری.
اون اوایل ازش بدم میومدو ازش در میرفتم اما حالا خودم مخصوصا یک جا تنها ميكنم خودمو تا اون بياد با هم بازي كنيم، اون روز هم تنها نبوديم روز بعدش هم امتحان.
عربي داشتم واسه همين هم ازش خواستم كه بهم عربي ياد بده، دنبال بهونه اي بودم جوري كه مامانو دادشم شك نكن بريم تو اتاق واسه درس خوندن من داستان سکسی تصویری.
كه يهو داداشمو خواهرزادم باهم دعواشون ميشه واسه همين مامانم ميره خونه آبجيم ميدونستم كه وقتي اونجا بره تا سه چهار ساعت طول ميكشه كه بره و بياد،
اومد توصيه كرد كه درسامو خوب بخونم هرجا كه بلد نبودم از امير بخوام تا يادم بده اينا رو صدبار تكرار كردو رفت
حالا من موندم و نفس خودم، طبق معمول امير اومد مثله ديونه ها با من ور رفتن انگولم میکرد، دست میبرد تو سوتینم پستونامو میگرفت منم ازین کاراش لذت.
میبردم تا اینکه بحث جدي شد امير واقعا حشري شده بود اينو از نفس زدناش ميتونستم بفهم دیگه ازش ميترسم تا فهميد حالت تدافعی به خودم گرفتم.
اومد بغلم کردو شروع کرد ازمن لب گرفتن با چه لذتی لبام میخورد منم دستامو دور کمرش حلقه کردمو بهش چسپیدم بعد خودشو جدا کرد از من داستان سکسی تصویری،
فیلم سکسی رایگان کارتون
لباساشو درآورد فقط با یه شرت روبروم ایستاد فهمیدم که چی ازمن میخواد منم ترسیدم گفتم حسام جونم تورو خدا اینکارو نکن آبروم میره داستان سکسی تصویری، بدبخت میشم فیلم سکسی رایگان کارتون، هی التماسش میکردم انگار نمیشنید اشکام تموم نمیشد حسام هم همش میگفت قول میدم زود تمومش کنم اما من مخالفت میکردم اومد بغلم کردو بزور تاپمو از تنم درآورد از رو کرست سینه هامو مالید اشکام بند اومد دیگه داشتم لذت ميبردم كه بهش گفتم حسام من دیگه طاقت ندارم تورو خدا همینقد کافیه (از خدام بود که ادامه بده داشتم حال میکردم) حسام از رو شلوارک کونمو میمالید تا به خودم اومد دیدم کرستمو دراورد شروع کرد به خوردن سینه هام نوک پستونام ایستاده بودن سینه هام سفت شدن از اینکه داشتم با کسی که دوستش دارم حال میکنم شهوتم دوبرابر میشد داستان سکسی تصویری،
دیگه کاملا تسلیمش شده بودم شلوارکمو از پام درآورد از رو شرت یکم کسمو مالوند بعد منو خوابوند رو فرش شرتمو درآورد
دهنشو گذاشت رو کسم داشتم میسوختم هرچند یه بار زبونشو میکشید روی کسم جالب اینجا بود که هیچ صدایی ازهر دوتامون در نمیومد… حسام همینجور که داشت منو میخورد اومد بالا تا روی سینه هام شروع کرد به مالوندنشونو خوردن گردنم منم از شدت شهوت نمیدونستم چه اتفاقی قراره بیافته حسام شرتشو درآورد نگاهم خیره شد به کیرش تا به حال دودول به این گندگی ندیده بودم به شوخی گفتم حسام جان یعنی این همش ماله منه؟ حسام خندیدو گفت بله عزیزم همش ماله خودته داستان سکسی تصویری،
به کیرش ژل مالیدو یکمی هم برداشت گذاشت تو کونم انگشتشو تو کونم عقب جلو میکرد داشتم حال داستان سکسی تصویری
میکردم بهش گفتم بریم تو اتاق مامان بابام اونم قبول کرد رفتم رو تخت کونمو واسش قلمبه کردم سمتش اونم نامردی نکردو کیرشو با یه هل محکم تا نصف.
کرد تو جیغ خیلی بلندی زدمو گفتم وای حسام خیلی درد داره گفت الآن درست میشه گلم با یه هل دیگه کیرشو تا آخرش کوبید تو کونم جر خوردم اما این درد واسه دفعه های.
بعدی که کیرشو فرو میکرد کمتر میشد بعد از دو سه دقیقه به اوج لذت رسیده بودیم حسام تلنبه هاش خیلی تند شده بود هردوتا مون داشتیم لذت.
میبردیم که بعد پنج دقیقه حسام تلنبه هاش یواشتر شد البته محکمتر داستان سکسی تصویری.
احساس عجیبی به من دست داد انگار آب جوش ریختن تو کونم فهمیدم حسام همه آبشو خالی کرد تو کونم.
xxx ژاپنی سکس با دختر همسایه سكس مدرسه سکسی مدرسه سکس در مدرسه دانلود سکس ایرانی دانلود سکس سکس کون بزرگ فیلمهای سکسی ایرانی داستان سکسی ایرانی دانلود سکسی ایرانی
سکس مادر و پسر
BalloonDolls 3D Walking and Bouncing Boobs Rapunzel transando pela primeira vez ok xnxx