داستان سکسی ایرانی مامانی کوس داد من بی حساب شدم کمی زرد رنگ بود و معلوم بود بوی

0 views

داستان سکسی ایرانی مامانی کوس داد من بی حساب شدم

داستان سکسی ایرانی رفتیم تو اتاق مجید چسبیده بود به لیلا و با ولع سینه هاشو میخورد سکس سه نفره تقریبا دو نفره شده بود و من نگاه میکردم طاقت نیاوردم خودمو انداختم وسطشون و به شوخی گفتم لعنتیا منم بازی لیلا شروع کرد لبامو خوردن دست مجید همچنان لای پاهای لیلا بود و لباش تو لباش من شروع کردم خوردن سینه های لیلا و مجید اومد پایین پاش و کیرشو آروم گذاشت تو کوس لیلا صدای آهههه لیلا تو اتاق پیچید مجید تند تند تلمبه میزد صدای خوردن کیرش به کوس و کون لیلا اتاقو پر کرده بود من همچنان با سینه و لب لیلا مشغول بودم مجید لیلا رو برگردوند و با یه حرکت همه کیرشو فرو کرد تو کوس لیلا صدای داستان سکسی ایرانی ناله های لیلا و جوووون

خواهر برادر سکسی حشری ,به هم حال میدن

ارضا شدن وحشتناک
گفتنای مجید ته دلمو میلرزوند نمیدونم چقدر کردش فقط صدای برخورد کیرشو با کون و کوس لیلا میشنیدم و اخ و اوخ لیلا یه قطره اشک از گوشه چشمام افتاد سریع پاکش کردم لیلا لرزش چشامو حس کرد خودشو کشید کنار و به مجید گفت بذار تو کوس ندا اونم برای اینکه دل لیلا نشکنه گذاشت تو کوس من دردم گرفت خشک بودم ازش خواستم برام ژل بزنه ژل زد داستان سکسی ایرانی و دو سه تا ضربه و تمام رو کرد به لیلا و با یه لحن شوخی و جدی گفت تو که کون نمیدی وقتشه کون ندا رو بگام بارها منو از پشت کرده بود برام عادی بود وقتی میکرد خودمو میمالیدم تا دردم کمتر شه کم کم عادت کردم و همونطوری هم ارضا میشدم اومد پشتم لیلا کمرمو گرفته بود شروع کرد فرو کردن تو کونم درد داشت اما نه بیشتر از دردی که تو قلبم بود فکر اینکه یه زن بیزینسی که دو روزه باهاشه اینقدر جذابه براش و من … بی توجه داشت ضربه میزد لیلا تو بغلش بود توجهش از کردنم پرت شده بود و کامل رو داستان سکسی ایرانی لب و گردن لیلا بود داشتم ارضا میشدم دلم ضربه های عمیق میخواست اما اون کلا کشیده بود بیرون و دریغ از یه ریتم کوچیک خودمو از زیر مالیدم و با یه حس رخوت افتادم رو زمین اون همچنان تو لب و گردن لیلا بود
حسم حس خیلی بدی بود بدترین ارضا شدن عمرم بی آغوش بی توجه وای وای خدا نصیب هیچ زنی نکنه اون ارضا شدن وحشتناکه بی روحو

کوسش تلمبه میزد و سینه هاشو میمالید
من بی حال افتادم و مجید با اشتیاق دوباره مشغول لیلا شد تند تند تو کوسش تلمبه میزد و سینه داستان سکسی ایرانی هاشو میمالید اونقدر زد تا آبش اومد بهش دستمال دادم رفت دستشویی همینطور که میرفت بلند داد زد لیلا دراز بکش
لیلا یه لبخند فاتحانه بهم زد و گفت میخواد ارضام کنه
کاملا شکسته بودم دیگه رمقی برام نمونده بود آیدا در حالی که 4 تا کف پا جوی صورتش بودن بویی کشید و گفت:اوفففف……..واییییی……چه بوی بدی میده……خیلی نامردین……اوففففففف…….. آیدا میگفت اوففففف بعد بو میکشید.حدود 5 دقیقه بو کشید تا این که خواهرهای فاطمه دو نفری با هم کف پاهاشون رو چسبوندن روی صورت آیدا.آیدا هم زیر پاهاشون دست و پا میزد و میگفت:اوممممم…….اوففففف……بسه…..اوممممممم..خفه شدم. خواهرای فاطمه گفتن شروع کن عرق کف پاهاموم رو به خوردن!!آیدا شروع کرد به لیسیدن کف پاهاشون.خدایی هم کف پاهاشون زیاد کثیف نبود فقط یه کمی زرد رنگ بود داستان سکسی ایرانی و معلوم بود بوی عرق میداد.آیدا گفت:من حاضرم کف پاهای شما دو تا رو تا شب بخورم ولی به اون ها بگید برن!خیلی پاهاشون بو میده! کم کم کوسش آب انداخت تندتر کردم حرکاتمو رفتم جلوی آینه تو چشمای خودم نگاه کردم از زیبایی چیزی کم نداشتم با همه اذیتایی که شده بودم هنوز تو سن ۳۹ سالگی زیبا بودم به خودم قول دادم ازش لذت ببرم که همه لحظات رو ول کنم هر چی بوده و نبوده زنگ در خورد قلبم میلرزید در رو باز کردم مجید و لیلا اومدن تو مجید باهاش حرف میزد و شوخی میکرد چشاش محو صورت و بدن لیلا داستان سکسی ایرانی بود مامانی کوس داد ,من بی حساب شدم سکس گفتم بچه ها نظرتون چیه شروع کنیم مجید گفت حالا زوده گفتم نگران اومدن مامانم رو کرد به لیلا و گفت اگه میگفتین باغ اجاره میکردم اونجا راحت بودیم دلم یهو گر گرفت انگار نه انگار من میزبان این داستان بودم بارها بهش گفته بودم بریم باغ اما پول و وقت نداشتن رو بهانه کرده بود اما حالا … همه خشمم رو تو یه سیگار خالی کردم به خودم قول داده بودم ناراحت نشم
محید اومد و لیلا رو گرفت تو بغلش سرشو گذاشت رو دستشو محکم بغلش کرد لباشو گذاشت کنار گوشش داستان سکسی ایرانی و دستشو انداخت لای پاشو مشغول شد
من طاقت نیاوردم به بهانه آب خوردن رفتم بیرون تا عشقبازیشون رو نبینم‌
ده دقیقه ای گذشت مجید هنوز نتونسته بود لیلا رو ارضا کنه
رفتم و کنارش دراز کشیدم و با انگشتم آروم شروع کردم ور رفتن با کوسش کم کم کوسش آب انداخت تندتر کردم حرکاتمو مجیدم انگشتشو فرو کرده بود توششش صدای جون گفتن مجید و ناله های لیلا قاطی شده بود حرکت دستامو تند تر کردم تند تند تند یهو با یه جیغ پاهاشو قفل کرد مجید محکمتر گرفتش تو بغلش و بوسیدش داستان سکسی ایرانی
من فقط خیره شدم به موها و صورت عرق کرده و آرومش
بلند شدیم لباس پوشیدیم و یه شربت خوردیم مجید و لیلا با هم رفتن و من موندم و کاری که باید انجام میشد و شد.

سکس حشری ایرانی

دانلود سکسی ایرانی فیلم های سکسی ایرانی سایت سکسی ایرانی کلیپ سکسی ایرانی سکسی ایرانی دانلود فیلم سکس لزبین دانلود فیلم سکس ایرانی دانلود فیلم سکس کیر کوس کیر خوردن عکس کیر کلفت