سکس گروهی ایرانی جنده معروف توی استخر کوس میده کصم دهنت روح کصمخ با این

0 views

سکس گروهی ایرانی جنده معروف توی استخر کوس میده

سکس گروهی ایرانی چون خود کصخلم بودم که همه این اتفاقات رو نوشتم خطاب به اسکلت گفتم و بعد تندتند تمام ماجرا رو با سرافکندگی, از پیدا کردن اون پست اینستاگرام تا ایده گرفتن ازش برای نوشتن داستان و جابجا کردن جنسیتِ کاربرها, بی کم و کاست تعریف کردم و در حالیکه دل به کَرَم و بخششِش دوخته بودم سرم رو بلند کردم اما با صحنه ی ترسناکی روبرو شدم!
اسکلت با چشایی که رگای قرمزشون زده بود بیرون داشت غضبناک بهم نیگا میکرد سکس گروهی ایرانی. تخم نمیکردم چیزی بهش بگم! بدون اینکه پلک بزنه یا حتی چشم ازم برداره نفس پر حرصی کشید و گفت:”نفمیدم، توی کونکشِ جقیِ ریدمان دقیقاً چه گوهی خوردی؟!”
بی اختیار و از سر ترس یه قدم به عقب برداشتم: “خودتو کنترل کن اسی، آروم باش، چرا همیشه زود جوش میاری؟ باور کن همش یه داستان بود مثل بقیه، اصلا فک نمیکردم حقیقت پیدا کنه!”
همونطور که با خشم تند تند قدم ورمیداشت و ممه‌هاش بالا پائین میشد به سمتم اومد, انگشتهای دستش رو با حالتی هوس برانگیز شکست و بعد با لحنی ترسناک گفت:”عجب!… چرا زود جوش میارم? داستان تو دقیقا کاری با کیر و خایه های من کرده که جمهوری اسلامی سال ۵۸با سفارت امریکا کرده…
جلوتر اومد و لبهاش به لبخندی شیطانی باز شد. وقتی دیدم اوضاع خیطه سکس گروهی ایرانی تعلل نکردم, فرار رو بر قرار ترجیح دادم و با بیشترین سرعتی که در توان داشتم دویدم و هرچند ثانیه یکبار هم پشت سرمو میپاییدم! اسکلت هم نایستاد تا فرار کردن منو ببینه, جیغی کشید و دنبالم راه افتاد: “چنان کونی ازت پاره کنم که…”
اما از خوش شانسی همین که قدم دوم رو برداشت, پاش به دامن بزرگش گیر کرد و با مخ نقش بر زمین شد: “ای کیرم …ببخشید، کصم دهنت”.
سرخوش از دیدن این صحنه “هار هار” خندیدم ولی خوشحالیم فقط ثانیه‌ای سکس گروهی ایرانی طول کشید, چون بمحض پیچیدن از سر کوچه, چیزی محکم از پشت به پس کله ام اصابت کرد, تعادلم رو از دست دادم و بعد نقش زمین شدم, قبل از بیهوشیِ کامل شنیدم که کسی بالای سرم گفت: “مرد نیستم اگه خپلعلی رو از حلقومت نکشم بیرون!”.

جنده معروف توی استخر کوس میده

سکس

وسط یه جنگل بزرگ و مخوف و درست در تاریکترین نقطه ی اون, قصری سکس گروهی ایرانی بزرگ ساخته شده از مرمر سیاه قرار داشت. دیوارهای قصر به وسیله ی پیچکهای وحشی پوشیده شده بود و مجسمه های مرمرینی از موجودات عجیب و غریب که به دنیای تاریکی تعلق داشتند در حیاط دیده میشد.
سالهاست که بین مردم عادی شایعه شده قصر طلسم شده و هیولایی ترسناک سکس گروهی ایرانی درونش زندگی میکنه! هیولایی بس مخوف و خونخوار که از گوشت آدمیان تغذیه میکرد اما اون روز…برخلاف همیشه که پر ابهت دیده میشد و صدای نعره های پیروزمندانه ش به گوش میرسید, آه و ناله و فغان سر میداد و با ترس و اضطراب در طول اتاقش قدم برمیداشت.
قدش نزدیک به سه متر بود و تمام بدنش از مو پوشیده شده بود. لباس های تنش سکس گروهی ایرانی که تنگ شده بود از چند جا پاره شده بود و دندانهای نیشِ بزرگش هم, از دو طرف دهانش بیرون زده بود.
هیولا در حالی که هنوز نمیتونست بلایی که سرش اومده بود رو هضم و باور کنه برای هزارمین بار جلوی آینه ی قدی ایستاد و با لحنی گرفته و مستأصل نالید:” ” خدای من.. این چطور ممکنه؟!… من چرا انقد زشت شدم؟!… این حتما یه خوابه!… آره یه خوابه…. یه خوابه.. یه خوابه.. یه خوابه!”..با حرص آرواره های بزرگش رو بهم میسابید سکس گروهی ایرانی و مدام تکرار می کرد. نمیتونست باور کنه سیلی محکمی در گوش خودش خوابوند طوری که از شدت درد فریادش به آسمان رفت, نه! این هر چه بود یه خواب نبود! خیره به چهره ی کریه ش درون آیینه, با قلبی آکنده از اندوه زمزمه کرد:”
“چرا همچین شده ام…؟
شد چرکین بدنم…
جایِ بی‌پشمِ تنم ناپیداست…

من یه دیوم واقعا؟!
دو تا شاخ و دو تا نیش و زلفِ زشت و بد و ژولیده…
بر سرم روئیده…

مرمرایم پس کو؟
چیز بی‌مو و تمیزم را نیست!

“ای وای”
این دم و این دستگاه ?!?!
من یه مَردَم جدااااا?!?!

آه و واویلا…
“ماهِ پنهان” قمرِ خوشگلِ شهوانی کوووو?!”

و با دیدن اون حجم بزرگِ کیر و خایه ی سیاه سکس گروهی ایرانی وسط دو پاش, برای هزارمین بار نعره ی بلندی کشید و از حال رفت…

این کوس باحال رو فقط از کون باید کرد

موفو حیرت زده پرسید:” ینی الان این دوقلو بارداره?!

اره متاسفانه دستشو میکرد لای موهام و لباشو فشار میداد رو لبام سکس گروهی ایرانی ، یه گاز کوچیک از لبام گرفت و اونم همراهی کرد و شروع کردن به خوردن لبام.
همینطوری که لب تو لب بودیم و داشتم کونشو میمالیدم.دست دیگمو از رو سینش کشیدم و شروع کردم سکس در آشپز خانه دو دستی کونشو مالیدم ، چاکشو از هم وا میکردم و میمالیدمشوندیگه طاقت نداشتم و میخاستم هرچه زودتر به کون خوشگلش برسم
دستمو اوردم بالا و روسریشو از سرش کشیدم و لباشو بوسیدم و سرمو اوردم پایینتر همینطور که داشتم گردنشو میزدم شروع کردم دکمه های مانتوش رو باز کردن ، مانتوش رو دراوردم و یه تاب صورتی کوتاه تنش بود تا بالای نافش.
بدن سفیدشو که دیدم برق از کلم پرید شروع کردم به لیسیدن سکس گروهی ایرانی ناف سفیدش ، سینه هاشو از روی سکس در آشپز خانه تاب میمالیدم .
دست کشیدم روی سینه هاش و اروم تابشو از تنش دراوردم ، سوتین نبسته بود سکس گروهی ایرانی و ممه های اناریش مثل بلور افتاد بیرون.

سکس در آشپز خانه سکس تو خواب سکسی خواب سکس همسایه سکس پلیس سکس با جنده سکس جنده ایرانی سکس جنده سکس تهران خاله سکسی سکسی خاله