سکس همسایه میخای بکنی بکن ولی نه تو راپله ناهار نمی شه که دنیا گفت چی نمی

0 views
0%

سکس همسایه میخای بکنی بکن ولی نه تو راپله

سکس همسایه منم واسم جالب بود بهش گیر نمی دادم وقتی من خونه نبودم دنیا رو صدا می کرد پیشه هم بودن خلاصه یه روز سه نفری داشتیم ناهار می خوردیم دنیا گفت محمد خدا بهت شانس بده یه کم دست پخته خانومت حرف نداره خوشگلم که هست چی می خوای دیگه منم گفتم خواستگارم زیاده واسش یا فقط ناز داره اونم خندید گفتش خودم می گیرمش خانومم گفت جون قربونت برم من به شوخی گفتم بچه ها سر میز ناهار نمی شه که دنیا گفت چی نمی شه منم گفتم هیچی دنیا خجالت کشید شبش خانومم بهم گیر داد چرا اون حرفو زدی دنیا از من پرسید واسه تو تعریف می کنم سکس همسایه من گفتم نه تو چرا تابلو می کنی منم گفتم باشه دیگه حواسم هست
تا یه مدت گذشت دنیا چون خیلی پول دار بودن مسافرت زیاد می رفت یه بار به من گفت می خوام با خانومت برم اسپانیا اگه اجازه بدی کارا ویزاشو بکنم منم گفتم باهاش بایید حرف بزنم بعد اوکی می دم شبش اومدم به خانومم
میخای بکنی بکن ولی نه تو راپله
امیر از اون خفن پولدارا بود . یعنی هنوزم هست سکس همسایه . از بچگی با دخترا تریپ رفاقت زیادی داشت . تقریبا هر چی دختر با کلاس و خوشگل تو محل بود اون رو می شناخت و امکان نداشت یه دختری اون رو بشناسه و بهش دو سه باری زنگ نزده باشه . البته هیچ دختری به جز من چرمنگ ! اولین بار تو خیابون دیدمش . بعد تو یه پارتی و بعدش تقریبا تو هر مهمونی که می رفتم . پسری بود که من خیلی می پسندیدمش . با کلاس ، بر خلاف پسرای دیگه ی محل درسخون و خوشتیپ . البته از نظر من . خیلی ها می گفتن قیافه اش بی نمکه اما خوب من قیافه اش رو می پسندیدم .

ماجرا گذشت تا اینکه یه بار تو یه پارتی بهش گفتم دلم براش تنگ می شه . سکس همسایه اونم یه ذره سرخ و سفید شد و همه دخترا از تعجب دهنشون کف کرد. سابقه نداشت اون جلوی دختری خجالت بکشه خصوصا سر این مسائل . اونم زیر لب گفت منم همینطور و بعد رفت سوار ماشینش شد و رفت که رفت . دیگه مدتها ندیدمش . اما همه جا ازش حرف می زدن . منم آهی از ته دل می کشیدم و به مواقعی که با هزاران منت کشی بلندش می کردم با هم برقصیم فک می کردم . دو سال گذشت و من رسیدم به سوم دبیرستان . درست موقع تریپ مثبت گذاشتنام بود . با هر چی پسر بود قطع رابطه کرده بودم و رفته بودم تو لاک سکس همسایه خودم . گاهی می رفتم دانشگاه و درس می خوندم و خلاصه شده بودم مریمیه عزیز مامان !

میخای بکنی بکن ولی نه تو راپله

سکس

یه دفعه سرم رو عین بچه های خوب انداخته بودم پایین و داشتم می رفتم تو کتابخونه ی دانشگاه که دیدم یه نردبون درازی ایستاد جلوم . وقتی سرم رو بردم بالا دیدم سیناس . لبخند زد و گفت : چطوری مریم ؟ یه ذره شوکه شده بودم . باورم نمی شد خودش باشه اما خودش بود . فقط باز هم قد کشیده بود و صورتش مرونه تر شده بود . خلاصه آقا امير به جای کتابخونه سکس همسایه من رو با ماکزیماش برد رستوران جام جم و یه ناهار حسابی بهم داد . کلی با هم گپ زدیم . فهمیدم تو همون دانشگاه درس می خونه و قراره مهندس مکانیک بشه . وقتی داشتیم خداحافظی می کردیم شمارش رو که روی کارت نوشته شده بود بهم داد و بازم سرخ و سفید شد . بعدشم گفت خیلی زود می بینمت . اوایل روم نمی شد بهش زنگ بزنم . از وقتی با شهاب دوست پسر آخریم بهم زده بودم حرف زدن با پسرا یادم رفته بود . بالاخره هم اون تحمل نیوورد و اومد دم مدرسه دنبالم . بعد از اون کم کم عادت کردم که بهش زنگ بزنم . اگر چه بیشتر اوقات سر کار بود و وقت نمی کرد با هام حرف بزنه .

سه 4 ماه به این منوال گذشت تا اینکه یه روز با یه مبایل اومد و اونو داد به من . بعدشم گفت سکس همسایه از این به بعد منتظر زنگم باش . خلاصه دیدارامون کمتر شد اما در عوض تماسهامون بیشتر . ماه رمضون بود که یه روز باز اومد دم مدرسه دنبالم . خیلی شیک و پیک کرده بود . درست جلوی چش مدیر مدرسه اومد سلام کرد و گلی رو که دستش بود داد بهم . پیش خودم گفتم دیگه حتما اخراجم اما چیزی نشد. امير با مدیرمون آشنا در اومد و من رو هم دختر خاله اش معرفی کرد . گفت بیا با هم بریم کارت دارم . گفتم : آخه مامانم … گفت : بهش زنگ بزن بگو دیرتر می رسی . نشتس پشت فرمون و یه راست منو برد الهیه . رفتیم جلوی یک مغازه که بیشتر شبیه یه گاو صندوق بزرگ می موند . بعد از گذشت از شونصد تا در بود که فهمیدم اونجا یه طلا فروشیه . بعدا فهمیدم که مال مامان سیناس . با کلی عزت و احترام ما رو نشوندن امير یه ژورنال داد دستم و گفت یکی از اینا رو انتخاب کن . وقتی که بازش سکس همسایه کردم دیدم همه اش انگشتره . نمی فهمیدم که منظورش از این کارا چیه . ازش پرسیدم . گفت می خوام برای مامانم بخرم . وقتی نگاهشون می کردم سرم گیچ می رفت . قیمتهای چند هزار دلاری با برلیان های چند قیراتی … بالاخره یکیشون رو سکس همسایه انتخاب کردم و بعدا فهمیدم که امير اون رو برای من سفارش داده بوده .

جنده سینه عملی گاییده شد

کم کم ماجرای دوستیمون رو به مامان گفتم اما نه مستقیم . مامانم هم چیزی نمی گفت و فقط لبخند سکس همسایه می زد . من و امير دیگه خیلی با هم صمیمی شده بودیم طوری که وقتی با هم بودیم و بین دوستان اون مجبورم می کرد انگشتر رو دست چپم بندازم و همه جا هم می گفت که نامزدشم . بالاخره کار از اینم بالاتر گرفت . یه روز دوباره امير اومد دنبالم و منو برد به خونشون که تو خیابون مریم بود . یه خونه ی درندشت وسط یه باغ دردندشت تر . امير تو یه سوییت مستقل از ساختمون اصلی بود که باباش براش ساخته بود . اولش با صحبتای همیشگی شروع شد . بعد امير یه گیلاس مشروب رو گذاشت جلوم و خودشم یکی ورداشت  سکس همسایه و گفت به سلامتی هم دیگه . من با وجودی که تا حالا مشروب نخورده بودم یه ذره خوردم که دیدم حالم داره بد می شه . بهش گفتم . اونم گفت خیلی ناز نازی هستی . بعد اومد پیشم نشست و دستش رو انداخت دور کمرم .

سکس پلیس سکس با جنده سکس جنده ایرانی سکس جنده سکس تهران خاله سکسی سکسی خاله داستان سکسی خاله سکس تو ماشین سکس در ماشین

From:
Date: November 20, 2022