سکس ماساژ کوس پیره ها کیر گیر آوردن روی ترس گفتم نه ندیدم اونم گفت

0 views

سکس ماساژ کوس پیره ها کیر گیر آوردن

سکس ماساژ غرور گفت فروزان از مزه عرق کف پاهام بگو.فروزان یه نگاه مظلومانه به آیدا کرد و گفت شوره اوفففف حالم داره به هم میخوره دوست مهدیه هم که فتانه داشت کف پاهاش رو مثل آبنیات میلیسید گفت:چه حسی داری وقتی از عرق کف پای دختری میخوری که نمیشناسیش؟
فتانه گفت:خفه شو جنده!عرق کف پاهات مزه شکلات میده و شیرینه!!!!حس بدی ندارم!!!!
آیدا گفت:بدو بیا از کف پاهای من بخور تا بفهمی عرق کف پای توی کفش سکس ماساژ مونده چه مزه ای میده!فتانه با کراهت اومد جلوی کف پاهای آیدا و شروع کرد به لیسیدن و گفت:اوففففف…….اوممممممم………….چه مزه عرق بدی میدن کف پاهات جنده عوضی!!!!اوففففف……….
فتانه غور میزد و از کف پاهای آیدا میخورد.سمیرا هم داشت کف پاهای مهدیه رو تمیز میکرد و میلیسید.این مجرا حدود 3 ساعت طول کشید و سمیرا و فروزان و فتانه وقتی داشتن میرفتن آیدا رو حسابی تهدید کردن و گفتن
با دیدن کیرش جا خوردم

کوس پیره ها کیر گیر آوردن

سکس
من امین هستم ۱۸ ساله از اصفهان با ۱۷۶ قد و ۶۵ کیلو وزن و ۱۵ سانت کیر سکس ماساژ و بدن سفید و بی مو و عضلانی ای دارم خب…. یادمه از بچگی آدم خجالتی بودم یعنی همیشه کارهام توسط بقیه سرکوب میشد و این باعث شد من آدمی منزوی بشم شش سالم بود که تو خونه ی دختر دایی مامانم که دو طبقه بود و طبقه ی اول مال اونا بود و طبقه سکس ماساژ ی بالا مالِ دایی مامانم بود با پسرِ دختر دایی مامانم تنها بودم ی دفعه اون رفت دستشویی منم شیطنتِ بچگانم گل کرد و از پشتِ شیشه داشتم نگاه میکردم وقتی اومد بیرون بهم گفت:امیر یه چیزِ زردی ندیدی؟(منظورش شاش بود) منم از روی ترس گفتم نه ندیدم سکس ماساژ اونم گفت خوبه و فهمید که من دهنم قرصه و به کسی چیزی نمیگم خلاصه با خودش بردم تو اتاقش نشست رو تخت و کیرِ کلفت و شق شدشو که اندازه بطری نیم لیتری بود در اورد (یادم رفت بگم که رضا حدود ۱۷ سالش بود سنگین و توپر بود) منم با دیدن کیرش جا خوردم و هی نگاش میکردم اونم گفت بیا این جا بهش دست بزن منم میترسیدم تا این که گفت تو هم در بیار منم هی با خنده میگفتم نه که گفت یک ثانیه فقط در بیار ببینمش منم سریع کشیدم پایین و گفت چه کوچولوعه این قضیه بماند… تا این که یه روز دیگه که دوباره باهاش تنهام سکس ماساژ گذاشتن ی سطل ماست خالی اورد و منو گذاشت رو کیرش رو پاش و طبل میزد و کیرشو تکون میداد و باش میزد لای پام منم که یه بچه بودم و نمیفهمیدم چی به چیه

سوفیا حشری با ممه های بزرگ

دنبال کمر لاغر و باریک و کون قلمبه
یادمه کلاسِ ششم ابتدایی بودم که یکی از بچه های کلاس بغلی مخمو سکس ماساژ زد و بردم به اتاق بهداشت و واسه هم دیگه ساک زدیم و درِ هم مالیدیم. این کار رو یک روز در میون تو اتاق بهداشت انجام میدادیم
یک خاطره بر میگرده به زمانی که کلاس هفتم بودم و تو کوچه بعد از بازی والیبال خواستم برگردم خونه که نزدیک خونمون حس کردم یکی داره کونمو انگشت میکنه! بله پسر همسایمون بود که دنبال کمر لاغر و باریک و کون قلمبه و تپل ما راه افتاده بود منم با این که ازم دو سال بزرگتر بود ولی زورم زیاد بود افتادم دنبالش که سکس ماساژ فرار کرد

میزد به قلمبه ی کونم
سال هشتم بودم که دو سالی میشد وارد مدرسه ی تیزهوشان شده بودم البته اون پسری که تو کلاس ششم هم بود قبول شده بود و طی این دو سال بارها تو نماز خونه ی مدرسه همدیگرو انگشت و ساک و لاپایی کردیم
و اما بدترین خاطرات من مربوط میشه به زمانی که کلاس نهم بودم سکس ماساژ.هر روز صبح موقعی که میخواستم برم مدرسه پدرم بدرقم میکرد و به بهانه ی درست کردن کیفَم انگشت میزد به قلمبه ی کونم منم همیشه حس میکردم که تصادفی این کارو میکنه تا این که یک روز تو ماشین داشتم باهاش از پارک به خونه بر میگشتم و کنارش نشسته بودم که یهو سکس ماساژ نوک سینمو نشکون گرفت منم تو شوکِ بزرگی رفتم و فهمیدم که همه ی این مدت کارهاش تصادفی نبوده و داشته منو آزار میداده
داستان سکس خانوادگی سکس خانوادگی سکس الکسیس سکس ایرانی دیلدو سکس پیر پستون ویدیو سکس ایرانی سکسی ویدیو ویدیو سکسی ایکس ویدیو