کون سفید ایرانی کوس آب کیری شده اروپایی داستانو بدون هیچوقت نمیبخشمت و اگه

0 views
0%

کون سفید ایرانی کوس آب کیری شده اروپایی

کون سفید ایرانی کونم پاره شد چند سال افسرده بودم
من غلط کردم بیا بیخیال شو احمد حالا هروقت زنت شدم ی خاکی تو سرم میریزم گفت نامرد نشو دیگه یکم بخورش گفتم آخه این تو دهان من جا نمیشه ک گفت زبون بکش روش توکه فیلم زیاد نگاه میکنی آخه میدونست من فیلم زیاد نگاه میکنم دوستان قسم نمیشه خورد ولی انقد کیرش کلفت بود ک دستمو ک دورش حلقه میکردم انگشتام بهم نمیزسید همش تو این فکر بودم ک من اگه واقعا زنش بشم باید چیکار کنم من که انقد کوچولو هستم مگه میشه اصلا به این داد از ی طرفم خیلی خ حشری شده بودم آخه اولین باری بود ک از نزدیک کیر میدیدم یکم که گذشتو من براش جق میزدم گفت من کون سفید ایرانی تشنمه بذار برم آب بخورم بیام خلاصه رفتو ی پنج دقیقه ای شدو اومد پیش خودم گفتم ی آب خوردن نباید انقد طول بکشه نگو نامرد بی همه چیز رفته اسپری دندونو خالی کرده رو کیرش وقتی اومد من متوجه ی بویی شدم ولی نمیدونستم چیه اومد نشست کنارم گفتم بسه دیگه من برم کم کم گفت کجا تازه شروع کردیم نگو نامرد چه فکرایی تو سرش بوده حرف زدنش جوری بود ک میترسیدم ازش گفت اقسانه من قول میدم بهت که تو مال منی بذار درسم تموم شه میام خاستگاریت ما عاشق همیم چیزی نمیتونه جلوی عشق مارو کون سفید ایرانی بگیره گفتم این حرفارو چرا حالا میزنی گفت من اینجوری ارضا نمیشم ی پسرم اگه نصفه کاره بشه سکسش و ارضا نشه دیوونه میشه شق درد میگیره و این چیزا گفت ما که اولو آخر زنو شوهر میشیم بذار بکنمت گفتم احمد میترسم ازت بیخیال شو تو که صب کردی بازم صبر کن شاید ی اتفاقی افتاد ک ما مال هم نشدیم اونوقت چی؟..اومد جلو بغلم کردو ی لبی گرفت ازمو دوباره کلی قربون صدقم رفتو گفت تو دل داری ما نداریم تو حشری میشی من ک پسرم نشم تو اصلا منو دوست نداری تو فقط میخای هردفعه خودتو ارضا کنیو کون سفید ایرانی بگی کون لق احمد تو دوسم نداری اگه واقعا دوسم داشتی بخاطر من ی کاری میکردی ک منم لذت ببرم..خیلی زبون باز بود با حرفاش منو تحت تاثیر قرار داد چون منم اونموقع واقعا دوسش داشتم بغلش کردمو بوسش کردم گفتم آخه فدات شم میدونی برا ی دختر چقد سخته ک قبل از ازدواج بکارتشو از دست بده شاید ما نتدنستیم باهم ازدواج کنیم اونوقت تکلیف من چیه گفت خب راه دیگه ای هم هست ک من ارضا بشم( اصلا نامرد از اول فکرش همین بود ک کون من بذاره)گفتم منطورت سکس از پشت ک نیست گفت چرا اتفاقا گفتم اخه کون سفید ایرانی فدات شم تو هیکل منو نگاه کن کیر خودتم ببین کیر تو اندازه مچ دست منه اخه مگه اون تو جا میشه میخای بکشی منو گفت هرچیزی راه حل داره عزیزم مثلا بیا نگاه کن چندتا فیل سوپر نشونم داد ک سیاها با اون کیر خراشون میکنن تو کون دخترای جنده گفتم خو منو با اینا مقایسه میکنی اینا کارشون دادنه اینا اول ب کیر کوچیک دادن بعد رفتن سراغ کیر بزرگ گفت منم قرار نیست مثل اینا بکنم فقط یکم سرشو میکنم تو قول میدم زود ارضا شم ی کاری میکنیم کم درد بکشی کرم میزنم اول با دست گشادش میکنم اذیت نکن دیگه کون سفید ایرانی فقط همین ی بار گفتم احمد من میترسم من هیکلم کوچیکه اون

سکس

ازم جلو کسی لخت میشی
خیلی حشری شده بود دیگه کنترلش کون سفید ایرانی کم کم داشت از دستش درمیرفت و این منو میترسوند دیگه صداش ک میکردم جواب نمیداد هر فشاری ک میداد انگار ی شوک ب من میدن گفتم نتونستم طاقت بیارم زدم زیر گریه ک بلکه دلش به رحم بیاد بیخیال بشه نگو این بشر اصلا دل نداره..دیگه نمیتونستم طاقت بیارم داشتم سعی میکردم خودمو ی وری کنم که کیرش بیاد بیرون ک با دو دستش پهلوهامو گرفت انقدم زورش زیاد بود ک نتونستم کاری بکنم فقط گریه میکردم صداش میزدم ولی جواب نمیداد زورمو جمع کردم ک ی دفعه خودمو خلاص کنم ک نامرد کل هیکلشو ی دفعه انداخت روم و کیرش ی فشار خیلی وحشتناک به کونم آورد هیچوقت اون لحظرو فراموش نکردم بدترینو سخت ترین درد دنیارو کشیدم چنان داد زدم ک فک کنم صدام تا سه تا کوچه اونطرف تر رفت((باور کنید الان دارم با اشک این مطالبو مینویسم ولی دلیل نوشتنشو آخر داستان میگم)) دوس کون سفید ایرانی داشتم بمیرم خلاص شم از اون درد داد زدم التماسش کردم ولی انگار کر شده بود با اون هیکل گندش افتاده بود رو منو هی فشار میاورد داشتم خفه میشدم نمیتونستم نفس بکشم پیش خودم گفتم این کثافت حرومزاده ک قرار نیست بیخیال بشه بذار لااقل ی جوری بخوابم ک بیشتر از این درد نکشم داد زدم خفم کردی بذار بلند شم باشه .

سکس خانوادگی با خواهر کوس تنگ

سکسی باشه و شمارو مایل کنه
این قسمت سکسی داستان بود قصدم از تعریف کردن این داستان گوش زد کردن ب دخترایی کون سفید ایرانی بود ک دوس پسراشون سکس میخواد ازشون داستانم بخاطر این با جزئیات کامل گفتم ک سکسی باشه و شمارو مایل کنه ک تا آخر بخونید
من بعد اون قضیه دو سال افسردگی گرفتم کنکور ندادم خوانواده فشار گذاشتن باید ازدواج کنی ولی من حالم از هرچی پسره بهم میخورد به همه خاستگارا جواب رد میدادم..خوانواده حسابی از دستم شاکی بودن تا اینکه با کمک ی مشاوز و تعریف کردن ماجرا براش منو از افسردگی نجات دهد و باعث شد ک ازدواج کنم ولی قضیه بازم اینجا تموم.

لیسیدن کس

داستان سکس سکس مامان پسر سکس الکسیس تگزاز سکس لانارودز عکس سوپر ایرانی سکس ایرانی از کون جنده ایرانی فیلم سکس ماساژ سکس‌خشن سوپر زوری

From:
Date: November 9, 2022