فیلم سکسی دکتر خاله الکسیس با دوستان گفتش خودم می گیرمش خانومم

0 views
0%

فیلم سکسی دکتر خاله الکسیس با دوستان

فیلم سکسی دکتر کسش منم که تحریک شده بودم گفتم کسش که به قشنگی ماله تو نیست اونم خندید گفت به تو چه پرو نشو دیگه.
خلاصه اون شب گذشت و دیگه بیشتر وقتا با دنیا لز می کردن و از این کار خانومم لذت می برد منم واسم جالب بود بهش گیر نمی دادم وقتی من خونه نبودم دنیا رو صدا می کرد پیشه هم بودن خلاصه یه روز سه نفری داشتیم ناهار می خوردیم دنیا گفت محمد خدا بهت شانس بده یه کم دست پخته خانومت فیلم سکسی دکتر حرف نداره خوشگلم که هست چی می خوای دیگه منم گفتم خواستگارم زیاده واسش یا فقط ناز داره اونم خندید گفتش خودم می گیرمش خانومم گفت جون قربونت برم من به شوخی گفتم بچه ها سر میز ناهار نمی شه که دنیا گفت چی نمی شه منم گفتم هیچی دنیا خجالت کشید فیلم سکسی دکتر شبش خانومم بهم گیر داد چرا اون حرفو زدی دنیا از من پرسید واسه تو تعریف می کنم من گفتم نه تو چرا تابلو می کنی منم گفتم باشه دیگه حواسم هست
خاله الکسیس با دوستان
انگار یکی با نهایت قدرت با باتوم زده باشه تو سرم تعادل نداشتم… مغزم نه کار میکرد نه چیزی… با شنیدن حرفهای رضا برگشته بودم به زایمان اولم! احساس حقارتی که اون چند روز کشیدم. چیزهایی که سعی در فراموشیشون داشتم اما گویا فراموش نکرده بودم. اون درد کشنده ای که به جونم افتاده بود و خلاصی نداشتم ازش فیلم سکسی دکتر . یادمه شب ساعت ده بود که یهو دردم شروع شد… اگه تمام ویارهامو که شایان حواله ی تخم چپش کرده بود و خودم مجبور شده بودم برم بخرم یا اینکه 5 ماه آخر بارداریمو مثل آدم نخوابیده بودم و خسته بودم و کمر درد و هزار و یکی چیز دیگه رو ندید بگیرم تازه میتونم بگم که از اینجا به بعدش که دردم گرفت واقعا ترسناک بود… نمیدونم مال بقیه چه جوریه اما همین الان کافی بود فقط چشمامو ببندم تا اون درد رو با تک تک سلولهای بدنم حس کنم. میتونستم حس کنم حس خواستن خیارشورو, که مصادف میشد با فوتبال دیدن شایان… نقطه فیلم سکسی دکتر ی حساس من همیشه بازنده بود در مقابل نقطه ی حساس استقلال پرسپولیس…

خاله الکسیس با دوستان

سکس

یادمه اون شب با شایان دعوامون شده بود که چرا به عنوان یه مرد به خواسته هاش اهمیت نمیدم… منظورش سکس بود. واقعا جون نداشتم خیلی خسته بودم. گاهی اونقدر کلافه بودم که حتی نمیخواستم زنده باشم چه برسه بخوام به نیازهای مردونه ی آقا شایان اهمیت بدم… دکتر میگفت باید زیاد راه برم. پیاده روی خوبه… اما همونشم برام سخت بود. خیلی سنگین شده بودم فیلم سکسی دکتر نمیدونم چرا. اون شب شایان که رفت یه ذره برای خودم شام کشیدم و نشستم پای تلویزیون… قرار بود ده روز بعدش برم برای سزارین… داشتم فیلم نگاه میکردم که یهو از شکمم تا مغز کله ام یه تیر کشید طوری که نفس کشیدن از یادم رفت یه لحظه… شدت درد طوری بود که نا برام نذاشت و بیحال چند لحظه موندم سر جام وقتی به خودم اومدم دیدم بشقاب چپه شده رو زمین و فرشو کثیف کردم… وحشتزده بودم… اصلا نمیدونستم داره چه اتفاقی میوفته… اولش که فقط مچاله شده بودم رو مبل اما کم کم با تمام سرعتی که میتونستم رفتم فیلم سکسی دکتر سمت گوشیم… حالم طوری نبود که بخوام به چیزی فکر کنم یا چیزی یادم باشه. از شدت درد فکر میکردم تمام بدنم داره مچاله میشه بره تو شکمم… تا اینکه چند لحظه بعدش درد دست از سرم برداشت. وقتی درد لعنتی یه کم آروم شد و تو همون حالت پانیک بدو اومدم سریع شماره ی شایانو گرفتم. هزار بار فکر کنم زنگ زدم اما جواب نداد… بعدش هم گوشیش کلا از دسترس خارج شد. به مامانم اینا زنگ زدم اما اونها هم هیچکس گوشیشو جواب نداد. انگار اصلا دخترشون حامله نیست… چرا هیشکی گوشیشو جواب نمیده پس؟ تازه مغزم شروع کرد به آنالیز… کیسه آبم دکتر گفته بود پاره میشه… یعنی وقت زایمانه… اما چیزی پاره نشده بود فقط درد بود… هیچ چی نمیدونستم و همین هم بیشتر وحشتزده ام میکرد. ده روز زودتر؟ نکنه چیزی شده؟ اولین زایمانم بود… من فکر میکردم فیلم سکسی دکتر قراره برم تو اتاق عمل و بیهوشم کنن و وقتی به هوش میام بچه رو بدن دستم. برای همینم الان نمیدونستم چه خاکی تو سرم بریزم… تنها چیزی که میدونستم این بود که یه چیزی به شدت غلط بود. زنگ زدم به آژانس. خودم نمیتونستم برونم. اصلا مغزم کار نمیکرد. یهو یاد اون پرستاره افتادم… وقتی رسیدم بیمارستان راننده هه که یه عاقله مرد بود گفت پولشو بدم اما جفتمونم دیدیم که یادم رفته. اما احتمالا چون از جیغهای من سرسام گرفته بود گفت مهمونش باشم و عطایم را به لقایم بخشید. به سختی در حالیکه نمیتونستم تحمل کنم خودمو رسوندم به پذیرش و گفتم درد دارم… بهم گفتن که مدارک پذیرشمو باید نشون بدم. و چون نداشتم چیزی همراهم مجبور شدم منتظر بشینم تا نوبتم بشه… میگفتن دکتر کافی ندارن… یه پرستار جوون بالا سرم بود که مدام پشت چشم نازک میکرد برام. فیلم سکسی دکتر وقتی میگفتم دارم از درد میمیرم لطفا یه دارویی چیزی بهم بدین میگفت چه خبرته خانوووووم؟! بیمارستانو گذاشتی رو سرت؟ دکترمون میگه درد زایمان مثل درد پریوده… چیه هوچی بازی در میاری؟ خجالت نمیکشی جلوی مردها؟ نمیدونم چقدر موندم تا یهو فیلم سکسی دکتر از هوش رفتم… و وقتی به هوش اومدم بالاخره روی یه تخت خوابونده بودنم… چقدر منتظر شدم که ماما بیاد؟ فکر کنم صدهزار سال… … موقع سکس هم که عینهمو مرده میوفتین نه یه تحرکی نه یه…
شایان راست میگفت. کوتاهی کرده بودم. بعد از رضا یه قرص انداختم که سر دردم بهتر شه و بچه ها رو بردم پارک فیلم سکسی دکتر. چندین ساعت تو پارک بودیم. براشون همون بیرون ساندویچ گرفتم و دادم خوردن و گذاشتم تا دلشون میخواد تاب بازی و الاکلنگ بازی کنن… نذاشتم فرداش هم برن مدرسه. مهد کودک بود اما گلاره و گیلدا بهش میگفتن مدرسه. هر روز از فیلم سکسی دکتر صبح تا جایی که جون داشتن میبردمشون پارک و سینما و هر چی که دلشون میخواست انجام میدادیم… طفلکیها پول باباشون از پارو بالا میرفت اما در واقعیت شایان چیزی براشون خرج نمیکرد. هر چی میخواستن تشر میزد که تو دیگه خرس گنده فیلم سکسی دکتر شدی گلاره! عروسک چیه؟ چرا شاشیدی تو جات گیلدا؟ گیلدا شب ادراری داشت… انگار تازه الان میدیدم دختر کوچولوهام یکی از یکی کوچیکترن. موقعی که میخواستم برای گلاره یه عروسک بخرم دلم از نگاه ترس خورده و نگرانش بدجوری شکست. وحشتزده بغض کرده بود.

دکتر سکسی سكس با دكتر سکسی با دکتر سکسی دکتر گروپ سکس فیلم سکسی ترکی سکسی ترکی سكس تركي سکس ترکی سكس سوري

From:
Date: November 20, 2022