سایت شهوانی کون گنده چاق حشری همیشه کیر میخاد

0 views

سایت شهوانی کون گنده چاق حشری همیشه کیر میخاد

سایت شهوانی shahvani بهش گفتم من دیگه نمیتونم بیام اینجا و این کارت منه اگه دکی تاییدیه داد بزنگ بگو بیام واسه قرار داد. خلاصه فرداش دیدم یه شماره ایرانسل زنگ میزنه ، گفتم حتما مشتریه. ج دادم گفت من سارام یلحظه کپ کردم که خدا سارا کدوم کصه بود؟ گفتم کدوم سارا گفت سارا سعادتی منشی دکترفلانی (همون دکتر کصکن حرفه ایه). سایت شهوانی گفتم اهان شناختم و سلام و احوالپرسی. و گفت دکی از طرح تبلیغاتیت خوشش اومده بچول دفتر قراردادو بنویسیم گفتم با خودت یا با دکی؟ گفت ساعت ۸ بیا پیش خودم که تنهام ، دکی تاییدیه داد. خلاصه دوباره ساعت۸ رفتم پیشش و بعد از اینکه داخل شدم گفت تا ما قرارداد ببندیم کسی نیاد و در کلینیک رو قفل کرد و گفت بریم تو اتاق دکی قراردادو ببندیم. آروم آروم کیرش رو بیشتر به کصم تحمیل میکرد ما توی یکی از محله های تقریبا خوب تهران زندگی میکنیم و یه دهات هم نزدیکای شمال داریم که اگه بابام وقتش آزاد باشه زیاد اونجا میریم. آبادیمون یه جور جایی شده که ویلاهایی که توش ساخته شده از ویلاهای اکثر شمال بهتره و آدمای لاکچری توش میان که البته همشون مال دهاتن و تهران زندگی میکنن. ولی اصل کار مال خونه آخر آبادیه ۱۱ تا خونه ای که خیلی قشنگ بودن و به زیبایی هرچه سایت شهوانی تمام تر ساخته شده بود و دقیقا به هم چسبیده بودن. یکی از یکی قشنگ تر. کون گنده چاق حشری ,همیشه کیر میخاد سکس که مال یه طایفه ای بود به نام نادری. و یدونه در اصلی بزرگ هم داشت که من یه بار فقط تونستم اتفاقی از اون در حیاطشون رو ببینم.

با دوستام که صحبت میکردیم پیش خودمون میگفتیم اگه به یکی از اینا شوهر بریم تا آخر عمر تامینیم. خلاصه اون پسری که گفتم از بقیه خاکی تره اسمش بهروز بود. موهاش تقریبا بلند بود همسران جذاب سکسی در بازی همسر اشتراکی ته ریش داشت و همیشه لباسای قشنگی میپوشید و خیلی فوتبالش خوب بود. زمانی که این داستان داره روایت سایت شهوانی میشه اون ۲۲ سالش بود منم ۲۱ بهروز با من خوب بود. همیشه من رو سوار ماشینش میکرد میبردتم دم دکل که به اینترنت وصل بشم. یا مثلا من رو تو تهران با خودش بیرون میبرد ولی هیچوقت واژه دوست دختر رو رو من نذاشت. منم انتظاری نداشتم چون بالاخره اون نادری بود. ولی خوب بعد از مدتی دیگه باهم خیلی چفت شده بودیم و من تقریبا میشه گفت اولین دوست دختر یکی از نادری ها شده بودم که از طایفه خودشون نبود. ولی بعد از مدتی همین افتخار دوباره نصیبم شد ولی اینبار به عنوان اولین نامزد. بهروز عاشق من شده بود و دیگه کاریشم نمیتونست بکنه. ۲۰ اسفند بود  سایت شهوانی و دهات خالی خالی بود (منظورم اینه که خیلی خلوت بود)بهروز بهم گفت دوست داری بریم دهات منم از خانوادم اجازه گرفتم و رفتم به شرط اینکه شب خونه خودمون بخوابم.

واقعا داشتم لذت میبردم وقتی که بهروز با ریموت توی ماشینش همون در بزرگ رو باز کرد و من واسه اولین بار رفتم توی حیاط اون سایت شهوانی خونه اصلا سیرمونی نداشتم از دیدن وسایل توش. عمارتشون خالی بود و فقط من و بهروز بودیم همه جارو گشتم همه چی قشنگ بود و دقیقا همونجوری بود که تو رویاهام میدیدم. ولی بعد از ۴ روز دیگه واسم تکراری شده بود چیز‌ جدیدی نبود دیگه. تازه فهمیدم چرا بهروز مثل بقیشون خودشون رو نمیگرفت چون واسه اونم قدرت و پول و ثروت تکراری شده بود حالا واسه اون بعد ۲۲ سال مال من بعد ۴ روز میدونستم که بهروز تو این چند روز میخواد با من سکس داشته باشه با اینکه هنوز نامزد بودیم ولی با خودم گفتم اشکال سایت شهوانی نداره همه الان دارن قبل نامزدی پرده همو پاره میکنن مال ما که قبل عروسیه. قرار بود طایفشون همه از ۲۶ اسفند بیان‌. ماعم دیگه فرصت رو غنیمت شمردیم و رفتیم تو خونه بهروز اینا راستیتش اولین باری بود که رفتم خونه بهروز چون تو این مدت همش خونه خودمون بودم خونشون واقعا قشنگ بود. چیزای قشنگی توی خونه بود ولی اینام بعد از‌ چند دقیقه تکراری شد برام. محیط خونه تاریک بود و من رو مبل نشسته بودم. بهروز اومد دستم رو گرفت و بلندم کرد و شروع کرد ازم لب گرفتن و منم سایت شهوانی همراهیش میکردم و واقعا داشتم لذت میبردم از کونم گرفت و بلندم کرد و گرفتتم تو بغلش موهای بلندم افتاد دورو بر سرش و اشتیاق من بیشتر میشد توی همون حالت باهم رفتیم توی اتاق و افتاده بودیم روی هم بهروز لباسای من رو در میاورد منم لباسای خودم رو سینه هام رو میلیسید و بدنم رو بوس میکرد حسابی داغ کرده بودم. بهروز برگردوندتم و شرتم رو از پام دراورد و رونای پام رو لیس میزد و میبوسید ولی وقتی که متوجه برخورد کیرش با بدنم شدم تمام حس لذت اولش از تنم پرید نمیدونم چرا ولی دیگه حس خاصی نداشتم ولی وای از لحظه سایت شهوانی ای کیرش رفت تو کصم آتیش گرفته بودم از داغی

شرتم رو از پام دراورد و رونای پام رو لیس میزد هی بهش میگفتم ترخدا درار ولی اون اهمیتی نمیداد که آروم آروم کیرش رو بیشتر به کصم تحمیل میکرد یه لحظه یه سوزشی احساس کردم و از حال رفتم فقط متوجه یه آه بلند از بهروز شدم و خیس شدن کونم رو هم احساس کردم وقتی از خواب بیدار شدم متوجه شدم بهروز بالا سرمه و اومد بهم گفت سلام عزیزم دیگه خانمی خود خود شدی بهش گفتم سایت شهوانی کمکم بن بتونم برم حموم به سختی داشتم حرکت میکردم ولی وقتی که بدنم به آب داغ خورد دیگه آروم شدم تقریبا حالم خوب شد و فرداش بقیه فامیلاش اومدن. شب که دور هم جمع شده بودیم توی حیاط دور آتیش خالش بلند شد و گفت امروز یه عزیزی واسه اولین بار تو جمه ماست که ترانه جونه: به نادری‌ جدیدمون خوشامد بگین که همه واسم دست زدن و بهم هدیه دادن خلاصه که عشق ماعم به یک سال بعد عروسی فقط ختم شد و دقیقا یادمه وقتی تو دادگاه قاضی ازم پرسید برای چی میخوای طلاق بگیری بهش گفتم چون سایت شهوانی منت فامیلیش بالاسرمه انگار فقط شوهر رفتم بکارتم رو تقدیمش کنم و بیام بخاطر بهروز دیگه پام تا ابد از دهاتمون بریده شد و دیگه کسی حاضر نیست بگیرتم. shahvani.

فیلم سکسی برازرس

داستان سکسی شهوانی شهواني شهوانی عکس سکس ایرانی عکس سکس فیلم سکس ایرانی فیلم سکسی ایرانی حشری فيلم سكسي ايراني دانلود فیلم سکسی ایرانی فیلم سکسی ایرانی جدید فیلم سکسی ایرانی عکس سکسی ایرانی