داستان سکس خانوادگی سوفیا حشری با ممه های بزرگ مهدیه و دوستاش گفت که فردا صبح

0 views

داستان سکس خانوادگی سوفیا حشری با ممه های بزرگ

داستان سکس خانوادگی فتانه غور میزد و از کف پاهای آیدا میخورد.سمیرا هم داشت کف پاهای مهدیه رو تمیز میکرد و میلیسید.این مجرا حدود 3 ساعت طول کشید و سمیرا و فروزان و فتانه وقتی داشتن میرفتن آیدا رو حسابی تهدید کردن و گفتن که حالش رو میگرین.آیدا به مهدیه و دوستاش گفت که فردا صبح ساعت 8 اینجا باشین که نوبت فاطمه همسایمون و دخترشه!!!!
اون ها هم قول دادن که 8 صبح بیان.شب شد و دیدم آیدا پاهاش رو بدون جوراب کرده توی کفش های اسپرتش و باهاشون خوابید.صبح شد و دوستای آیدا اومدن.فاطمه هم ساعت های 8:30 اومد.من مثل همیشه از بالای اتاق داشتم نگاه میکردم و مواظب بودم کسی متوجه نشه.فاطمه و دخترش اومدن دمه دره خونه و وقتی دوست های آیدا رو دید خواستن فرار کنن که دوست های مهدیه سریع گرفتنشون.بیتا دختر فاطمه شروع کرد به التماس کردن ولی آیدا که خیلی از دستش عغده داشت بیتا رو خوابوند روی زمین و کفش هاش رو که از دیشب در نیورده بود در اورد و گذاشت روی صورت بیتا داستان سکس خانوادگی بیتا رو میدیدم که داره دست و پا میزنه و میگه:وااایییی…..چه بوی گندی……چه بوی عرق کف پایی……اوففففف……آیدا تو یه عوضی جنده هستی…….اوممممم….اوفففف……
کونشو مالیدم که برگشت گفت چیکار میکنی
قرار شد جمعه صبح مدرسه باشیم که بریم راه اهن واسه راهیان نور . من و کامبیز با ۲تا از بچه ها کیارش و سامان که ۲ سال ازمون کوچکتر بودن با ما تو یه کوپه بودیم .

سوفیا حشری با ممه های بزرگ

سکس
از اولش منو کامبیز تو فکر کیارش بودیم اخه سفید مفید بود مو داستان سکس خانوادگی نداشت یه کون فوق العاده .
وقتی تو کوپه نشستیم منو کامبیز میخواستیم سامان و بفرسیم یه کوپه دیگه که شب بتونیم کارشو بکنیم .
موفقم شدیم و یجا خالی پیدا کردیم و سیکشو زدیم .
ما موندیمو کیارش به ما گفته بودن ناهارتونو بیارید ناهارو خوردیم یکم فیلم دیدیم و با بقیه بچه حرف میزدیم میرفتیم رستوران قطار تا وقت گذشت و ۲ ساعت به شام مونده بود .منو کامبیز با هم رفتیم گل کشیدیم و بعدش با کیارش جرعت حقیقت بازی کردیم ک کامبیز از عمد طوری بطری رو میچرخوند که به سمت اون بیافته و بهش میگفتیم داستان سکس خانوادگی رقص سکسی برو کونتو سمت ما کن
اولش او حالیش نبود که تو فکر ما چیه ولی وقتی دید ما یه فکرایی تو سرمونه زودی رفت که کوپه دیگه اصلا غیب شد
ما هم اعصابمون خورد شد که پرید یکم گذشت دیدیم سامان اومد و گفت چرا منو انداختید بیرونو من که میدونم شما گل دارید میدونید منم میکشم گفتید برم

مکیدن ممه های بزرگ انگلیسی

شرتشم دادم پایین شروع کردم با سوراخش ور رفتم
خوب پول میدم کامبیز گفت برو گمشو بابا حوصلتو ندارم و داستان سکس خانوادگی من یه لگد بهش زدم یه چشمکم زدم گفتم بابا تقصیر کیارش شد اونم رفته تو نمیخاد باز لیست و عوض کنی بیا پیشمون رفت و برگشت بردمش دست شویی یه کله واسش پور کردم کشید بعدش رفنتیم تو کوپه شامو خوردیم و ساعت از ۱۱ گذشته بود که دیدیم تغریبا قطار اروم شده و فقط صدا ریل میاد باز ۳ تایی نوبت به نوبت رفتیم گل کشیدیم و برگشتیم تو کوپه تا برگشتی به سامان گفتم حال کردی خوب بود گفت اره گفتم پولشو بده ۵۰ تومن داد بهم بعد گفتم دیگه واسه سفر پول نده و بهت میدییم .
بعدش بهش گفتم بیا ماساژم بده بعد چند دیقه گفتم بزار منم ماساژت بدم جاهامونو عوض کردیم اول یکم کمر بعدش گردن داستان سکس خانوادگی موقعی که رو گردن بودم شروع کردم بوسیدنش داغ شده بود ولی حواسش نبود به کار من بعدش شلوارشو که راحتی بود و کشیدم پایین باز نفهمید شروع کردم با دستم کیرشو مالوندن که تازه بلند شد گفتی چیکار میکنی گفتم کار نداشته باش بخاب بعد باز سکوت کرد ولی معلوم بود تو عمل انجام شده قرار گرفته شرتشم دادم پایین شروع کردم با سوراخش ور رفتم و کونشو مالیدم که برگشت گفت چیکار میکنی گفتم هیچی یکم لاپایی میزنیم که گفت ۲ تا تون گفتم اره چیزی نیست و خرش کردم و شروع کردم داستان سکس خانوادگی با کیرم رو سوراخش بازی کردن که یدفعه تا نصفه کردم تو اومد که در بره از پشت خوابیدم روش و کیرم توش موند و میگفت نکن درد داره گفتم خفه شو تا کارم زود تموم شه فک کنم بعد ۵ دیقه ابم و توش خالی کردم

بار کردش و دیگم بهش گل ندادیم
خیلی حال داد چون چت بودم حس میکردم الکسیس کردم تا حالا نداده بود
من که کارم تموم شد رفت دست شویی اومد و گفت من به کامبیز نمیدم و منم رو دست خوردم
که کامبیز گفت فیلمتو گرفتم و منم جا خوردم و گفتم ایول و داستان سکس خانوادگی کامبیزم ۲ بار کردش و دیگم بهش گل ندادیم و کلا تو اردو سمتمون نمی اومد
سکس خانوادگی سکس الکسیس سکس ایرانی دیلدو سکس پیر پستون ویدیو سکس ایرانی سکسی ویدیو ویدیو سکسی ایکس ویدیو سکس ممه