کس تنگ سکس خشن بلوند خارجی در آوردم که بلند شد و من نشستم رو مبل

0 views
0%

کس تنگ انگار کل آب زندگیم تو کونش خالی شد

کس تنگ با دستاش کونشو گرفت و آرون منم کیرمو گذاشتم زسوراخش گفتم بالا پایین کن.بعد چند دیقه دیگه دیدم زجرش خیل ی زیاد شده.منم لرزشام شروع شده بود.

کمرشو بغل کردم و به شکم خوابوندمش.گفتم تروخدا تحمل کن گفتم یه کم تحمل کن کونش بین پاهام بود و کیرمو تا ته کردم تو کونش و بعد چند تا تلمبه آبم اومد سکس نوجوان.

دستامو گاز گرفت سمیرا دسته فاطمه رو گرفت و کف پاش رو گذاشت روی دهن فاطمه و گفت:اینجوری کس تنگ .فاطمه که فقط چشماش معلوم بودن دهنش رو از کف پای سمیرا جدا کرد و گفت:باشه یاد گرفتم.

هق هق آبتین دراومد و وقتی میلاد دید داره خفه میشه کیرشو بیرون کشید. ابتین سریع یه نفس عمیق کشید. خالت تهوع بهش دست داده بود ولی میلاد خیلی توجه نکرد و دوباره کیرشو چسبوند ته حلقش.

حسابی به حلق آبتین فشار می داد و آبتین هم که حالش اصلا خوب نبود با دستش به رون های میلاد می زد. میلاد دوباره کیرشو بیرون کشید و آبتین با التماس گفت داری اذیتم می کنی.

که میلاد دوباره تو دهنش گذاشت و همون کارو تکرار کرد. وقتی از دهنش بیرون کشید به آبتین گفت ساک می زنی یا نه؛ آبتین با تکون دادن سرش گفت قبوله. میلاد نشست رو مبل.

و آبتین هم بلند شد و جلوی میلاد رو زانو نشست و کیر میلادو تو دستش گرفت و همونطوری که تو فیلما دیده بود شروع کرد به ساک زدن. آبتین با اینکه بار اولش لعق الكس.

بود ولی حسابی با حس حال ساک می زد و میلاد هم حال می کرد. میلاد با دستاش سر آبتینو محکم گرفته بود. بعد از چند دقیقه میلاد ارضا شد و دهن آبتینو با آبش پر کرد.

میلاد سر آبتینو محکم گرفته بود. آبتین می خواست دهنشو خالی کنه ولی نمی تونست. آب میلاد از دور لباش بیرون می ریخت.

بعدش میلاد سرشو رها کرد و آبتینم سرشو بالا آورد و بقیه ی آب میلادو تف کرد بیرون.

دیگه گریه ها تبدیل شده بود به بیهوشی

بعدش بردمش حموم و تو وان حموم با هم خوابمون برد نزدیک یه ساعت.یه چرت آروم تو اوج لذت.تو زندگیم اولین سکسم نبود.

ولی آخرین سکسم شد چون سه هفته بعدش تو یه تصادف خانوادگی فقط برادرش زنده موند.اون روز بهش گفتم این کارمون باعث نشه به هم بی احترامی کنیم.

به خدا تصمیم ازدواج باهاشو داشتم که …..هنوزم دوسش دارم. بسه.در این لحظه سمیرا یه ضربه محکم با کف پا به دهن فاطمه زد و فاطمه افتاد روی زمین کس تنگ.

سمیرا به آیدا گفت با روسری دست و پاش رو ببندیم زود باش.آیدا و سمیرا دست و پاهای فاطمه رو به زور بستن سکس ضربدری.

اطمه گفت من نمیخوام یاد بگیرم نیازی نیست کس تنگ

فاطمه گفت کاری با من داشتین که گفتین بیام اینجا؟سمیرا گفت شما جودو کار میکنین واسه همین من میخوام از شما کمی جودو یاد بگیرم کس تنگ.

من هم بهتون کاراته یاد میدم.فاطمه گفت باشه فردا بیا کلاس بهت یاد میدم سمیرا گفت همین الان میخوام یاد بگیرم چون جلوی یکی از دوستام گفتم جودو بلدم نمیخوام کم بیارم.

خلاصه فاطمه حرکات دی آشی هارای و آشی گروما رو به سمیرا یاد داد.سمیرا هم گفت من ضربه کف پا به صورت رو بهتون یاد میدم کیر تو کس.

توی تاب کناریش نشستم

-انگار دیگه واسه من خیلی کوچیک شده.ولی خب اشکال نداره یه جوری جا میدم خودمو…
چند لحظه ای سکوت کردیم تا اینکه من سرم رو بالا بردم و اطراف رو نگاه کردم…
ازم پرسید ببینم دنبال چیزی میگردی؟؟؟
-آره!دارم دنبال اسمم میگردم که روی میله نوشتم.میخوام ببینم هنوزم هست…
-آره هست.هم اسم تو هست هم اسم من.یادته چقدر اذیتم کردی تا اسم منم اون بالا نوشتی چون دستم نمیرسید؟؟؟
-نه!
خندید و اخماش رو کشید تو هم فلم سکس ایران
-خیلی بدجنسی محمد.هنوزم دست از اذیت کردن من بر نمیداری؟؟
-خیلی خب بابا!شوخی کردم.یه سوال ازت بپرسم؟؟
-آره بپرس…
-چی شد که جدا شدی؟؟همسرت تا اونجایی که من میدونم خیلی مرد خوب و با شخصیت و خانواده داری بود…
سرش رو پایین انداخت…
-اگه ناراحت نمیشی میشه جواب ندم؟؟؟
-چرا نشه؟!هر طور که دوست داری…
-راستش دوست دارم بگم اما به نظرم شرایط تو طوری نباشه که به درد و دلای من گوش بدی.خودت میفهمی دیگه.غزاله جون(دختر داییم) شاید ناراحت بشه یا براش سو تفاهم پیش بیاد…
حرفاش این معنی رو میداد که خیلی محترمانه ازم میخواست که تو که نامزد داری حق اینکه ازم سوال بپرسی رو نداری ولی من خیلی بیشتر کنجکاو شدم تا جواب سوالم رو بگیرم…

اگه به عنوان یه دوست قدیمی منو قبول داشته باشی میتونی کس تنگ

باهام درد و دل کنی با کمال میل گوش میدم.در ضمن قرار نیست من حرفای تو رو به کسی یا حتی غزاله بگم…

یه کم رفت توی فکر.انگار مردد بود که حرف بزنه یا نه کس تنگ…

-میدونی محمد!!آدم وقتی دلش با کسی نباشه حتی اگه اون آدم بهترین ادم دنیا باشه تحمل زندگی خیلی براش سخت میشه…

-یعنی میخوای بگی موضوع علاقه همسرت به تو بوده؟؟

-نه!!اتفاقا بر عکس.موضوع دقیقا علاقه من به همسرم بود که با گذشت زمان هم حل نشد که نشد.اگه از من بپرسن میگم که خدا به انسان فقط یه قلب داده واسه همین فقط اونجا میتونی یه نفر رو جا بدی.

هر وقت تونستی اون یه نفر رو از قلبت بیرون کنی شاید بتونی کسِ دیگه ای رو وارد قلبت کنی که متاسفانه یا خوشبختانه من نتونسم این کار رو بکنم…

حرفای پریا خیلی برام سنگین بود…وقتی این حرفا رو میزد نمیتونستم هیچکسی غیر از خودم رو تصور کنم که توی قلبش بوده باشه .

میدونستم که داره از من گِله میکنه و روی صحبتش با منه اما واقعا من مقصر بودم؟؟؟

سرش پایین بود و اشکاش آروم از گوشه چشمش سرازیر میشدن.نتونستم جلوی خودم رو بگیرم.

جلوش وایسادم و دستاش رو گرفتم و بلندش کردم.محکم بغلم گرفتمش طوری که انگار دنیا یه دقیقه دیگه میخواد تموم بشه به خودم فشارش میدادم…

دیگه داشت بلند گریه میکرد طوری که اشکای منم در اومده بود…

تمام احساسات گذشته ام مثل آتیش زیر خاکستر شعله ور شدن…دیگه هیچ اختیاری از خودم نداشتم.

سکس با معلم الکسیس تگزاس کس کردن سکس الکسیس تگزاس سکس دختر سکس مقعدی سکس در اشپز خانه عکس کیر کیر کلفت سکس با خواهر کس ایرانی  کلیپ سکسی

کون
ok xnxx Sexy young amateur bitch expecty hard ass fuck &getting huge fat cock to ravish

کس تنگ سکس خشن بلوند خارجی در آوردم که بلند شد و من نشستم رو مبل
کس تنگ سکس خشن بلوند خارجی در آوردم که بلند شد و من نشستم رو مبل

سکس دختر ایرانی

From:
Date: October 28, 2022