سکس عراقی خاله الکسیس با دوستش کیر میخاند
سکس عراقی پشم زیاد داشت گفتم دوس داری بلیسم گفت خیلی گفتم چرا موهاشو نزدی گفت نمیتونم شکمش گنده بود گفتم بزنم برات گفت باشه لخت شدیم رفتیم حموم و پشماشو زدم پشم کونشم زدم ماهاشو و زیر بغل شد مثل اینه
همونجا خوابوندمش بعد شستن کس و کونش شروع به لیسیدن کردم گفت بریم بیرون
رفتیم اتاق خواب جا پهن کرد و خابید افتادم روش و سینه های گحدشو سکس عراقی خوردم
تو فضا بود انقد سینشو خوردم زیر بغل لیسبدم تا ارضا شد
بعد گفتم دوست دارم کونتو بزاری دهنم و خوابیدم بهپشت و نشست دهنم کونشو گذاشت زبون زدم سولاخشو اونم ساک میزد
بعد بلند شدیم از ش یکم عکس انداختم بعد خوابوندمش و کیرمو مالیدم سکس عراقی دم کسش
گفت من دخترم ولی پردم حلقویه
خاله الکسیس با دوستش کیر میخاند
بهترین روزای یه دختر روزای آماده شدن واسه ازدواجه
منم خیلی خوشحال بودم و آماده ی یه زندگیه خوب و عالی
چند ماهی میشد درسم تمام شده بود و لیسانس گرفته بودم که خواستگار سکس عراقی اومد برام کاملا غریبه بودیم یکی از آشنا ها معریف کرده بود ، بار اول وقتی اومدن خواستگاری دیدمش بگذریم …
خاله الکسیس با دوستش کیر میخاند
سکس
مدتی گذشت و من عاشقانه بهش دل بستم با خودم عهد بستم توی زندگی مشترک فقط پایبند شوهرم باشم
من قبل از این که مهرداد آشنا بشم چند ماهی تقریبا بعد دانشگاه سکس عراقی دوست پسری نداشتم که بعد با مهرداد اشنا و شدم و…
دوران دانشگاه دختر هرزی نبودم مثل بقیه دخترا دوست پسرم داشتم کلا من با دو پسر تو عمرم دوست شدم یکی اول ترم یکی هم از ترم سوم تا تقریبا ترم اخر
ببخشید که زیاد اداب نویسندگی رعایت نمیکنم همین سکس عراقی طوری تعریف میکنم واستون
خلاصه میکنم
روز عروسیم بود دل تو دلم نبود احساس میکردم خوشبخت ترین دختر عالمم
اخرای جشن بود که داشتیم با فامیل رو بوسی میکردیم
فامیلای مهردادم یکی یکی میومدن بهش دستت میدادن سکس عراقی که چشمم خورد به محسن اولین دوست پسرم فکر میکردم اشتباه میکنم ولی خودش بود قلبم میخواست وایسه
نمیدونستم کیه چی میخواد اینجا
اومد با مهرداد رو بوسی کرد و با من چشم تو چشم شد و رفت
بدنم سرد شده بود مهرداد متوجه حال بدم شد که فکر سکس عراقی میکردن فشارم افتاده
نشوندم روی صندلی و بعد به خودم مسلط شدم تونستم پاشم و عادی رفتار کنم
شب خوشم به یه شب تلخ تبدیل شد از این که محسن دیده بودم خیلی نگران بودم
اون روزا گذشت و تقریبا سه ماه با مهرداد به بهترین سکس عراقی شکل ممکن گذشت
مهرداد همه جوره به من توجه میکرد و دوستم داشت منم واسش کم و کسری نمیزاشتم واقعا دوسش داشتم
یه روز عصر عمه ی مهرداد زنگ زد و گفت فردا میان خونه ب ما شهرستان بودن و واسه نوبت دکتری که گرفته بود داشت میومد من که اشنایی زیادی باشون نداشتم خیای استرس گرفتم تازه عروس بودم و تو کارای خونه و مهمان داری وارد نبودم
خاله الکسیس واسه بتمن ساک میزنه
سعی کردم هرچی که نیازه بخرم واسه پذیرای از مهمونام شبمم مهرداد کلی خرید کرد ، سکس عراقی اخر شب بود که مهراد اومد کنارم روی مبل نشست شروع کرد به نوازشم از نوع نوازش کردنش مشخص بود یه سکس عالی در انتظارم مثل همیشه گرمای نفساش بعد چند دقیقه روی گردنم حس کردم و منم با این کار خیلی زود حشری میشم چند دقیقه بعد لب تو لب شدیم و شروع کردیم به در اوردن لباس هم دیگه باد کولر وادارمون میکرد که بچسبیم به هم که حس جالبی داشت تو سکس با هم رودربایسی نداریم زود اومد وسط پاهام و درازم کرد روی مبل شروع کرد به خوردن کسم دیگه احساس سردی نمیکردم گرمم شده بود تو حس سکس عراقی و حال خودم بودم که مهرداد اشاره کرد بریم تو اتاق خوابمون
من بدو بدو رفتم داخل اتاق خواستم در قفل کنم یکم سر به سر مهرداد بزارم که نتونستم زود اومد جلوی در گرفت و تونست بیاد تو اتاق و انداختم روی تخت و خودش چسبید بهم و کیرش رفت لای کونم
وقتی کیرش حس میکردم روی بدنم احساس خیلی خوبی بهم دستت میداد حس یه موجود رام کننده سکس عراقی ، تو همون پوزیشن مهرداد کیرش اروم فرستاد تو کسم ذره ذره باز شدن کسم همراه با لذت بود و چند دقیقه اروم جلو عقب کرد و کم کم سرعتش برد بالا خیلی حرفه ای بود تو این کار بدون درد و پر از لذت از عقبم چند باری سکس کردیم خیلی حوصله به خرج میده بعد چند دقیقه جا به جا شیدم و من اومدم بالا کیرش گرفتم تو دستم چند دقیقه ی ساک زدم واسش راگی کیرش با لبام حس میکردم و بعد خودم نشستم روی کیرش که کامل توی بدنم حسش میکردم و شروع کردم به بالا پایین شدن چیزی نگذشت که خسته شدم بازم سکس عراقی پوزیشن عوض کردیم
که تو حالت سگی بودم که احساس کردم دارم به ارگاسم نزدیک میشم همون لحظه نفسای مهردادم تند شد و حرکاتش تند تر و محکم میکوبید توی کسم که گرمای زیادی توی کسم پیچید و باعث شد منم به ارگسام برسم و بدنم به رعشه بیوفته شب خیلی خوبی بود و بعدش یه دوش گرفتیم و خوابیدیم
روز مهرداد سر کار بود که زنگ زد بیدارم کرد سکس عراقی معمولا یکی دو ساعت بعد که میره سر کار زنگ میزنه بیدارم میکنه بعد من از صبح که پاشدم مشغول اماده کردن نهار بودم که عمه ی مهرداد اومد وقتی داشتن داخل خونه میشدن پشت سرش محسن دیدم ، هیچ وقت بعد اون شب نپرسیده بودم که اون پسر کیه حالا سکس عراقی فهمیدم که پسر عمه ی مهرداده …
سكس عراقي سكس قطري سکس برزیلی سکسی هلندی سیکسی افغانی کوس افغانی سوپر افغانی سیکس افغانی فیلم سکسی افغانی سکسی افغانی