سکس با همسایه روزانا حشری مخصوصا با کفش پاشنه بلند رقصیدن

0 views
0%

سکس با همسایه روزانا حشری

سکس با همسایه مهدیه و دوستاش رو به نوبت میخورد و میلیسید!اینقدر خورده بود که کف پاهای مهدیه خیس شده بودن!!!فاطمه با کراهت لیس میزد و میگفت:اومممم…….اوففففف……مزه عرق بومادرون میده پاهاتون!!!!مهدیه و دوستاش هم زدن زیره خنده!!!!نیم ساعتی گذشت و آیدا که بیتا رو واقعا گاییده بود و صورت بیتا با عرق کف پاهای آیدا سرخ شده بود بلند کرد و برد توی کون بزرگ مهدیه!!!!فاطمه هم داد زد نامرده جنده دخترم رو ول کن!!!!!خفه شد!!!!!
بیتا هم توی کون مهدیه داشت سکس با همسایه خفه میشد و جون میداد!!!و میگفت:اوممممم………اومممممم……..
بعد آیدا شلوار خودش رو کشید پایین و دهن بیتا رو گذاشت روی کس خودش و گفت:کسم رو بخور!!!!بیتا هم توی کس زنم داشت خفه میشد و به ناچار با کراهت از کسه آیدا میخورد و غور میزد و میگفت:جنده……اومممممم…….کثافت آشغال با این کسه چرکیت!!!!!خلاصه حدود یک ساعت این ماجرا طول کشید و فاطمه و دخترش بیتا رو خفه کردن!در آخر آیدا بیتا رو به شکم خوابوند رو زمین سکس با همسایه و فاطمه رو برد نزدیک کف پاهای
احساس شهوت و استرس

سکس با روزانا حشری

سکس
اخه قرار بود جلسه مشاوره برم تو دلم اشوب بود نمیدونم چرا احساس شهوت و استرس
شاید بدونید چی میگم وقتای که با یکی میخوایید رابطه برقرار کنید یا دوست بشید حس خاصیه حتما تجربه اش کردید
بلند شدم مشغول اماده شدن برای رفتن شدم باید به مشاور مطمئن میشد سکس با همسایه که من دخترم و تمایلی به نگهداری بخش پسرونم ندارم . پس بهترین لباسامو پوشیدم و به سمت مطب حرکت کردم ‌. وقتی رسیدم چند نفری بودن داخل مطب یک اقای جوون بود که خیلی نگاه میکرد نمیدونستم خدا این چیه دیگه چرا امده اینجا بهش نمیخورد مشکلی داشته باشه نوبتش جلوتر از من بود رفت داخل و برگشت دوباره نشست بعد من رفتم داخل صحبت های که به این ماجرا مربوط نمیشه رو گفتم و شنیدم و بعد از گرفتم وقت بعدی امدم بیرون احساس کردم اون اقا همچنان اونجاست رفتم بیرون امد دنبالم هم مودب بود هم با شخصیت سکس با همسایه ازم خواهش کرد اگر ممکنه کمی صحبت کنیم خوب بهش نمیخورد مشکلی پیش بیاره .(البته بعدا نظرم راجع به این ادمها عوض شد)
رفتیم سمت ماشینش شروع کرد به صحبت از احساسات روابط عواطب خلاصه همینطور باهم گرم گرفتیم رفتیم تو یک رستوران کلی باهم خوش گذرونیدم میخواست متقاعدم کنه ادمه خاصیه و علاقه خاصی به افراد تراجنسی و خاص داره بیشتر اصرار داشت انگار به من بگه اگر مشکلی داره مهم نیست نمیدونم چرا اینقدر بحث حرف رو میبرد سمت این داستان توری که معذب شده بودم و فور میکردم چیزی راجع به من میدونه نزدیک سکس با همسایه اخرهای شب بود احساس خوبی بهش پیدا کرده بودم ی حس ارامش و اطمینان فکر میکردم شاید بشه باهاش از تنهایی درامد
وقتی سوار ماشین شدیم گفت ی چیز میگم نه نیار من یک ویلا سمت اطراف تهران دارم دوست دارم امشب بریم اونجا خلوت کنیم با هم تو دلم لرزید هم دلم میخواست هم نمیدونستم چی بهش بگم اگر منو بدون سکس با همسایه لباس ببینه

کوس خیس تماشایی

نگار تحرک بیشتر باعث شده بود
ولی با حرفایی که زد خوب نباید بدش میومد یکم اصرار کرد و قرار شد بریم کسی هم منتطرم نبود که نگران باشم دلو زدم به دریا و قبول کردم رفت سمت ویلا حدودا ۴۰ دقیقه خارج تهران بماند کجا کلی توی راه خندیدیم و خوشگذرونید غافل از اتفاقاتی که قرار بیوفته
وقتی رسیدیم یک ویلا نسبتا سکس با همسایه بزرگ بود داخل حیات یک ماشین دیگه هم بود که خیلی خیلی بالاتر از ارزش ویلا بود یکم جا خوردم گفتم کسی هست گفت نه دوستم ماشینشو پارک کرده موقت رفتیم داخل سالن بالا بود و استخر و سونا پایین ویلایی شیکی بود با منظره ای که دلت نمیخواست دل بکنی داخل بعد از یکم استراحت و صرف نوشیدنی مهران سمت در رفت درو قفل کرد و برقها رو کم نور به سمت من امد و وادارم کرد بد هم برقصیم انگار تحرک بیشتر باعث شده بود بیشتر مست بشم مخصوصا با کفش پاشنه بلند رقصیدن سخت تره و چند باری نزدیک بود پام بلغزه که مهران میگرفتم وسط  سکس با همسایه رقص دیدم دستشو گذاشت پشتم خیلی حس خوبی بود ولی راستش بخوایید همش داشتم فکر میکردم دستش بخوره به اون الت چه حسی بهش میده اصلا همش منتطر بودم چهرشو ببینم البته الت من مثل پسرها کامل سفت نمیشه ولی وقتی احساسی بشم یکم بزرگتر میشه تو دلم میگفتم زودتر ببینش تکلیفمون معلوم بشه باهم دیدم داره میره داخل اروم اروم رفت سمش در کمال ناباوری سکس با همسایه گرفتش تو دست و شروع کرد به مالیدن وای خدا باور نمیشه چه حس عجیبی کسی که فکرشم نمیکنی داره اینطوری برخورد میکنه و اون قطعا میدونست وگر نه عکس العملش این نبود شروع کرد به نوازش گوشهامو میخورد همش قربون صدقه میرفت و لیس میزد به گردن و صورتم دیگه داشتم دیوونه میشدم نمیدونستم خواب یا رویا اغلب اینجا کار همه چیز خراب میشد ولی این بار عالی بود بغلم کرد و من مثل بچه گرفت تو سینه وبرد تو اتاق گفت دلم میخواد باهم تا صبح باشیم و بهترین شب زندگیمونو بسازیم گفتم من امشب تو اسمونانم هرچی سکس با همسایه ددست داری بگو شروع کرد سینهامو خوردن دیگه واقعا داشتم دیوونه میشدم من برگردوند و از کشو یدونه انگشتر دراورد که روش یک چیز فلزی مثل اشک بود اروم شروع کرد به بازی با پشتم از بالا تا پایین رو قلقلک میداد با ناخون میکشید بین پام و تمام بدنم رو میلرزوند دیگه واقعا نمیتونستم جلوشو بگیرم و البته نمیخواستم هرچند که زیاد از این کارا نکرده سکس با همسایه بودم ولی هیچ وقت اینقدر ریلکس خودمو در اختیار کسی نزاشته بودم اروم امد پشتم نشست یکم سنگین بود برام سختم شد گفتم اروم مهران من خیلی تنگم گفت میدونم برای همین اوردمت اینجا عزیزم

فیلم سکس با حیوانات سکس داغ سکس با نامادری سکس با ماساژ سکس با پیرزن سکس با دکتر سکس با زن عمو سکس با مربی سکس با زیر نویس سکس با عمه سکس با اسب سکس با زیر نویس فارسی

From:
Date: November 6, 2022