سکس ایرانی از کون هول کوس و کون آب کیری هردو زیبا هستن ولی خاله بزرگتر

0 views
0%

سکس ایرانی از کون هول کوس و کون آب کیری

سکس ایرانی از کون بیتا خیلی داشت تقلا میکرد و زیر کف پاهای زنم خفه میشد!اخه فکر کنید از دیشب پاهای زنم توی کفش بودن و عرقی بودن!!!!همون موقع از کفش دراورده و گذاشته روی صورت یه دختر بیست ساله!!!!!پاهایی که خیلی عرقی بودن و بو میدادن!!!!در این بین فاطمه هم داشت کف پاهای مهدیه و دوستاش رو به نوبت میخورد و میلیسید!اینقدر خورده بود که کف پاهای مهدیه خیس شده بودن!!!فاطمه با کراهت لیس میزد و میگفت:اومممم…….اوففففف……مزه عرق بومادرون میده پاهاتون!!!!مهدیه و دوستاش هم زدن زیره خنده!!!!نیم ساعتی گذشت و آیدا که بیتا رو واقعا سکس ایرانی از کون گاییده بود و صورت بیتا با عرق کف پاهای آیدا سرخ شده بود بلند کرد و برد توی کون بزرگ مهدیه!!!!فاطمه هم داد زد نامرده جنده دخترم رو ول کن!!!!!خفه شد!!!!!
سکس با خاله همسرم
۲۵سالم بود که ازدواج کردم همسرم یه زن زیبا و دوست داشتنیه و توی ۱۷سال گذشته که ازدواج کردیم وزندگی خوبی داریم
‌همسرم دو تاخاله داره که هردو زیبا هستن ولی خاله بزرگتر به نام میترا که ۱۰سال از من بزرگتره خیلی جذابه
ازهمون روزهای اول ازدواج هروقت که میترا رو میدیدم حال خوبی بهم دست میداد
توی صحبتهای همسرم متوجه شدم که خاله میترا یه زن حشریه سکس ایرانی از کون ولی هیچ وقت رفتار بدی از خودش نشون نمیداد
یه شب که با مادرخانمم خونه مابودن من ماشینم تعمیرگاه بود وآخر شب از من خواستن که از آژانس یه ماشین براشون بگیرم و یه تعارف کوچک کافی بود که اونها رو راضی کنه شب خونه ما بخوابن

هول کوس و کون آب کیری

این حرفها باعث شد تاچند ساعت خوابم نبره و همش هیکل سکسی و لخت میترا رو توی ذهنم مجسم میکردم
ساعت۶صبح بیدارشدم که برم سرکار بلافاصله رفتم که خاله رو یه دید بزنم لای در باز بود ولی طوری خودشون رو به پتو پیچیده بودن که نمیتونستم تشخیص بدم که کدومشون میتراس
یه فکر شیطونی به سرم زد و کولرروخاموش کردم رفتم دوش گرفتم و ۱۵ دقیفه بعد که برگشتم یه صحنه ای رو دیدم که استارت هوس سکس با میترا از اونجا شروع شد
هوای اطاق گرم شده بود و میترا پتو رو از روش کنار زده بود وای چی میدیدم
رانهای سفید وخوش تراش با یه باسن زیبا که شورت صورتی سکس ایرانی از کون رنگ خوشگلی که پوشیده بود زیباییش رو بیشتر کرده بود
یه ۱۰دقیقه ای محو تماشای اون بدن نازش بودم و کیرم رو مالش میدادم و باهرتکونی که میخورد خودم رو قایم میکردم که نکنه بیداربشه و من رو ببینه ساعت لعنتی به سرعت گذشت وبرای این که ازسرویس جانمونم ناچار بودم اون صحنه زیبا رو ترک کنم
کولررو روشن کردم و رفتم بیرون از خونه ولی تمام روز یه لحظه اون صحنه از جلو چشمام دور نمیشد
سالها با حسرت سکس بامیترا گذشت وخیلی از مواقع که سکس ایرانی از کون با همسرم سکس میکردم میترارومجسم میکردم و تمام دلخوشی من همین شده بود
تااینکه بعد از ۱۵سال ازاین موضوع حدود ۲ماه پیش عروسی یکی از اقوام بود و اونجا بود که لباس خوشگلی که میترا پوشیده بود باعث شد ساعتها فقط اون رو نگاه کنم

ناله مستانه اش وحشی ترم میکرد

بااین که ۵۲ سالشه اما همچنان زیبا جذاب و خوش هیکله
یه لحظه دیدم از تالار رفت سکس ایرانی از کون داخل حیاط
که یه باغ بزرگ و زیبا بود
پشت سرش رفتم و وانمود کردم که اون روندیدم
گوشیم رو روی سایلنت گذاشتم که نکنه کسی زنگ بزنه و الکی مشغول صحبت شدم ولی همه حواسم به میترا بود افراد دیگه ای هم بودن یکی سیگار میکشید یکی باموبایل حرف میزد و …
رفتم نزدیکش و به زبون خانمم گفتم خاله اینجا چکار سکس ایرانی از کون میکنی که چیز خاصی نگفت و گفت حمید جان میشه من رو تایه جایی برسونی گفتم با کمال میل ولی اتفاقی افتاده؟
گفت نه فقط سریعتر بریم سوار ماشین شدیم واز اونجا خارج شدیم
بوی عطرش و لباس سکسی و آرایش زیبایی که داشت باعث شد با کیرراست شده رانندگی کنم

سینه های سفید وناز بانوک کوچک و صورتی رنگ
گفتم خاله کجا برم گفت نمیدونم فقط یه جایی من سکس ایرانی از کون رو ببر که کسی نتونه پیدام کنه و دلیلش رو هم نگفت فقط میدونم با شوهرش دعواش شده بود
خونه ما دور بود و به همین خاطر من و خانمم و پسرم قرار بود بعداز عروسی بریم خونه برادر خانمم بخوابیم چون فرداش هم جمعه بود و کاری هم نداشتیم
گفتم خاله میخوای بری خونه ما که گفت مگه شب نمیاین خونه و ماجرارو بهش گفتم که تشکر کرد و گفت میره خونه ما
وقتی رسیدیم ازم خواست یه حوله بدم بره دوش بگیره و یه لباس راحت هم بهش بدم که بپوشه
داشتم از شهوت میمردم ولی جرات هیچ حرفی یا کاری رو نداشتم
میترا رفت حموم و یه تاپ و شلوارک بهش دادم  سکس ایرانی از کون که بپوشه از داخل حموم صدازد گفت از این لباسها لختی تر نداشتین
اومد بیرون مثل یه تیکه ماه شده بود زیبا و بینهایت سکسی

خیلی لذت بخش بودولی از این که نتونسته بودم کیرم رو توی کوسش بکنم اعصابم خراب بود
سریع پاشدم که برم میترا گفت منم میام
باهم برگشتیم تالار ساعت حدود ۲۱ بود وبماند که خاله چطور غیبتش رو ماسمالی کرده بود و کسی هم متوجه غیبت من نشده بود فقط خانمم پرسید که ندیدمت گفتم خسته بودم داخل ماشین خوابیدم
۲۰روز بعد از این ماجرا مادر خانمم کیسه صفرا عمل کرد سکس ایرانی از کون وهمسرم شب پیشش موند و صبح خاله میترا رفته بود بیمارستان و خانمم رو فرستاده بود خونه
بعد از ظهر که رفتیم ملاقات خانمم اصرار کرد که پیش مامانش بمونه میتراقبول نکرد و گفت برو آخرشب بیا
ساعت ۱۰شب خانمم رو بردم بیمارستان و خاله میترای خوشگل اومد که برسونمش خونه شون
توی ماشین سکوت کامل بود تااینکه یه دفعه میترا گفت خوش به حال خانمت گفتم چرا گفت یکی هست که همیشه کوسش رو براش بخوره
خیابان خلوت وتاریکه مسیر باعث شد کنار خیابون وایسم و لبام رو بزارم سکس ایرانی از کون  روی لبای خوشگلش که ازم خواست سریع بریم خونه ی ما وگفت که موندنش توی بیمارستان برنامه ریزی برای این کار بوده
پسرم خونه خاله ش بود وخیالم راحت
باسرعت رفتم.

سکس افغانی

جنده ایرانی فیلم سکس ماساژ سکس‌خشن سوپر زوری سکس وماساژ پورن آمریکایی کون گاییدن سکس اتوبوس سکس‌الکسیس سکس فامیلی

From:
Date: November 9, 2022